-
این سر نه سامان پذیرد ..
یکشنبه 15 فروردین 1389 01:08
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام *** سنگین شد ای دل ، دل من ، بار گناه من و تو صبح آمد اما نشد صبح ، شام سیاه من و تو این سر نه سامان پذیرد و این غم نه پایان پذیرد یک نیمه شب پر نگیرد تا مرغ آه من و تو فردا که گل زخم ها را عشاق شاهد بگیرند وا حسرتا نیست ای دل ، زخمی گواه من و تو این جوشش گرم عشق است ، آرام...
-
به یک گردش چرخ نیلوفری ..
پنجشنبه 12 فروردین 1389 10:55
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام *** شبانگه به سر فکر تاراج داشت سحرگه نه تن سر ، نه سر تاج داشت به یک گردش چرخ نیلوفری نه نادر به جا ماند و نه نادری *** از پریشب که متوجه شدم سرنوشت ابوراصف و علی بهم شبیه ، با اینکه اصلا دوست نداشتم تمومش کنم اما 65 صفحه آخرش رو یه کله خوندم تا ختم شد .. حالا به خیر یا شرش...
-
میشه سه نشه ؟!
دوشنبه 2 فروردین 1389 12:35
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام *** روزها نو نشده .. کهنه تر از دیروز است گر کند یوسف زهرا نظری .. نوروز است ای خدا کاش شود سال نوام .. عید فرج که نگاهم نگران .. منتظر آن روز است (اگر چه این دو بیتی بیش از سطح درک بنده است اما با خودم گفتم : بهتره منتقلش کنم ، حداقل این جوری شما ازش لذت می برید !) *** هر چند...
-
سلام زندگی
پنجشنبه 27 اسفند 1388 11:47
به نام حضرت دوست عرض سلام و ادب و احترام شاید تصور کنید که من به دلیل اینکه سرباز بودم (!) و مشکلات و مصائب خاص خودم رو داشتم، خاتمه خدمت رو بازگشت به زندگی میدونم .. اما نه ، حقیقت اینه که چه سرباز و چه کادر، اتمام خدمت در این سازمان رو تولدی دوباره میدونن (!) کاش اون روز بودی و میدیدی که حاجی خدائی وقتی برگه موافقت...
-
نه روز به قاعده نه لحظه !
پنجشنبه 20 اسفند 1388 19:59
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام *** «تبارک الذی بیده الملک ، و هو علی کل شی قدیر» "پر برکت و زوال ناپذیر است کسی که حکومت جهان هستی به دست اوست و او بر هر چیز تواناست" « سوره : ملک // آیه : یکم » *** ای بابا دختر خاله ، تو هم که این عینک واقع بینیت رو از چشم برنمیداری که آدم بتونه راحت تیترش رو بزنه...
-
۸۸-۱۲-۱۵
شنبه 15 اسفند 1388 19:40
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام شاد باشید و شادی آفرین یا حق
-
۸۸-۱۲-۱۱
سهشنبه 11 اسفند 1388 23:50
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام *** دنیا دو روز است : یک روز با تو یک روز علیه تو روزی که با توست مغرور مباش و روزی که علیه توست صبور باش هر دو پایان پذیر است *** میدونی مصیبت اصلی چیه (؟!) اینه که ما نمیدونم کدام روزش با ماست و کدومش علیه مون !.. در واقع تشخیص همین مسئلۀ به ظاهر ساده نیاز به درک تمام حوادث...
-
دو دهه به قاعدۀ بیست روز
دوشنبه 10 اسفند 1388 07:45
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام *** در اخبار شاهان پیشینه هست که چون تُکله(1) بر تخت زنگى نشست به دورانش از کس نیازرد کس سَبَق بُرد(2) اگر خود همین بود و بس چنین گفت یک ره(3) به صاحبدلى که عمرم به سر رفت، بىحاصلى بخواهم به کُنج عبادت نشست که دریابم این پنج روزى که هست چو مىبگذرد مُلک و جاه و سریر نبُرد از...
-
به نیت 22
یکشنبه 9 اسفند 1388 06:51
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام *** شنیدهایم که محمود غزنوى، شب دِى شراب خورد و شبش جمله در سَمور گذشت گداى گوشه نشینى لب تنور گرفت لب تنور بر آن بینواى عور گذشت على الصّباح بزد نعرهاى، که اى محمود شب سَمور گذشت و لب تنور گذشت *** هر چی به اواخرش نزدیک و نزدیک تر میشی ، شرایط برات سخت تر و سخت تر میشه...
-
به نیت 33
شنبه 1 اسفند 1388 07:35
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام خیلی دوست داشتم که به وعدم وفا کنم و در سی و سومین شماره معکوس خدمت ، پست یاد بودش رو براتون بنویسم .. اما توفیقات روز افزون این بار به کمر کامپیوتر زد و آن چنان زمین گیرش کرد که مجبور شدم دوبار فرمتش کنم تا سر حال بیاد ! این روزها جملاتی که شهرزاد در شصت و ششمین شماره معکوس...
-
محمد جواد
پنجشنبه 22 بهمن 1388 23:40
به نام حضرت دوست عرض سلام و ادب و احترام *** زهری است زهر مرگ که شیرین نمی شود هرچند تلخ می گذرد روزگار عمر «صائب تبریزی» *** آن سوی پرده : + آقا .. آقا .. ببین اون طرف خیابون رو ، ببین چه جمعیتی جمع شده .. اون ماشین ها رو میبینی (؟) به نظرت این همه ماشین برای چی اینجا جمع شدن ؟!.... "ببینم ، نکنه همسایه مون مرده...
-
دو گام مثبت
یکشنبه 11 بهمن 1388 19:40
به نام حضرت دوست عرض سلام و ادب و احترام. *** شاید نشود به گذشته برگشت و یک آغاز زیبا ساخت ولی میشود هم اکنون آغاز کرد و یک پایان زیبا ساخت *** فراز اول : گویند : «اگر در جمعی عمومی قرار گرفتی و همه را موافق خودت یافتی ، بدان که اشکالی در کارت هست !» شاید منظور این جمله (گویا برگرفته از حدیثی است!) اینه که وقتی آدم با...
-
امید به زندگی
شنبه 3 بهمن 1388 14:07
به نام حضرت دوست عرض سلام و ادب و احترام *** از دست عزیزان چه بگویم گله ای نیست گر هم گله ای هست دگر حوصله ای نیست سرگرم به خود زخم زدن در همه عمرم هر لحظه جز این دسته مرا مشغله ای نیست (یک سرقت ادبی کوچک از میان مطالب فرزاد ..) *** خیلی وقت که علاقه ام به روند زندگی صفر شده .. البته نمیخوام همه تقصیرات رو به گردن...
-
سایلنت
پنجشنبه 1 بهمن 1388 23:59
به نام حضرت دوست عرض سلام و ادب و احترام *** عصر یک جمعه دلگیر ، دلم گفت بگویم ، بنویسم ، که چرا عشق به انسان نرسیدست ؟ چرا آب به گلدان نرسیدست ؟ و هنوزم که هنوز است ، غم عشق به پایان نرسیدست ... بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید ، بنویسد که هنوزم که هنوز است ، چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیدست ؟ و چرا کلبه احزان به گلستان...
-
دخترک روانپریش یا چرچیل زمان
سهشنبه 29 دی 1388 01:05
به نام حضرت دوست عرض سلام و ادب و احترام نزدیک های ظهر بود که مهدی (یکی از افسران گشت کلانتری که البته با مهدی پست های قبلی فرق میکنه!) به وسیله شبکه بی سیم صدام زد و گفت : "سریعا عامل نسوان رو جهت همراهی یک مونثه ، مثبت کن و ..." صداش در فریادهای یک زن محو شد (!) سریع شاسی رو گرفتم و گفتم : "کجایی ؟!...
-
۶۶
جمعه 25 دی 1388 00:09
به نام حضرت دوست عرض سلام و ادب و احترام هنوز بیش از 9 پست از پست 99 نمیگذره که به پست 66 رسیدیم (!) به همین سادگی یک سوم از اون روز گذشت و ما همچنان منتظریم .. البته من منتظر تموم شدنش نیستم ؛ بلکه بیشتر منتظر اینم که ببینم بعد از این بازی ، زندگی چه خوابی برام دیده !.. برنامه ریزی رو هم کلا بی خیالم ، چون تاثیر...
-
نگاهی به دیروز
پنجشنبه 24 دی 1388 00:10
به نام حضرت دوست عرض سلام و ادب و احترام خب در پست های پیش ، گریزی به فردا داشتیم و چند خطی از دغدغه های احتمالی مون نوشتیم .. حتی تاملی در امروز داشتیم و مشکلاتی که در گوشه و کنار این روزگار ، گاه و بیگاه رخ میده رو کالبد شکافی کردیم .. نهایتا خالی از لطف نیست که نیم نگاهی هم به دیروز داشته باشیم و با بررسی یک مصداق...
-
تاملی در امروز
پنجشنبه 17 دی 1388 00:03
به نام حضرت دوست عرض سلام و ادب و احترام ظهر بود .. امیر اومد تو اپراتوری که غذاش رو بخوره (آخه یکی دیگه از کاربردهای اتاق اپراتوری ، ارائه امکانات سلف سرویس و خدمات رایگان جهت رفاه حال گشتی هاست .. البته این هم جزء توفیقات اجباری محسوب میشه !) اون خنده همیشگی کنار لبش کمی مرموز به نظر میرسید .. متوجه نگاهم شد و بهم...
-
گریزی به فردا
چهارشنبه 16 دی 1388 00:38
به نام حضرت دوست عرض سلام و ادب و احترام کم کم وقتش بود که نیمکت هم رنگ و بوی زمستون به خودش بگیره .. حدود دو سه تا متن نصف و نیمه برای پست های آتیم نوشتم اما انگیزه ای برای جمع و جور کردن شون ندارم (!) راستش بهم ریختگی خودم کم بود ٬ وضعیت نابه هنجار امیر (یکی از افسران متحرم گشت که فاصله سنی چندانی با خودم نداره !)...
-
میلا در میلاد
پنجشنبه 10 دی 1388 19:02
به نام حضرت دوست عرض سلام و ادب و احترام میبینم که باز این دخترخاله دست به افشاگری زده و ... از همگی تون ممنونم . راستش رو بخواین این روزها یه جورایی پس از میلاد است (!) اما این قدر درگیر خوددرگیری هامون هستیم که اگه دیگران بهمون یادآوری نکنم .. خودمون عمرا متوجه سال گردش نمیشیم (!) پنجم تولد بابا بود .. نهم تولد خودم...
-
بیا تا برویم ..
شنبه 5 دی 1388 00:19
به نام حضرت دوست عرض سلام و ادب و احترام «بیا تا برویم» جاده و اسب مهیاست ، کربلا منتظر ماست ، بیا تا برویم ایستاده است به تفسیر قیامت ، خورشید آن سوی واقعه پیداست ، بیا تا برویم خاک در خون خدا می شکفد ، می بالد آسمان غرق تماشاست ، بیا تا برویم تیغ در معرکه می افتد و بر می خیزد رقص شمشیر چه زیباست ، بیا تا برویم دست...
-
شب یلدام ساکت و سرد
دوشنبه 30 آذر 1388 23:21
به نام حضرت دوست عرض سلام و ادب و احترام هر چند که ممکن این شعر عاشقانه به نظر برسه اما میتونه کاربردهای دیگه ای هم داشته باشه (!) مثل اینکه از کلمه یلداش حداکثر سوء استفاده رو بکنیم و دور هم بخونیم .. «« دورم از تو ...»» دورم از تو اما با تو لحظه ها رو زنده هستم بازم از تو پرم از تو واسه تو رویای خستم خوبه دیروز با...