-
زمزمه های جدید
شنبه 9 مرداد 1389 22:21
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام طبق گزارشات ناموثقی که به تازگی به دست ما رسیده ، با بالا گرفتن روزهای بیکاری ، موج جدیدی از پیشنهادات به شکل مرموزانه ای (!) در حال شکل گیریست .. این منبع اطلاعاتی کاملا ناآگاه از تلاش های بی وقفه پدر در جهت رهایی فرزندش از بن بست های پیشروی ، پرده برداشت .. وی افزود که...
-
بیمه نوین
جمعه 8 مرداد 1389 02:06
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام چطوره امروز رو با پایی که از بیمه نوین خوردیم شروع کنیم .. دیدید گاهی اوقات (البته برای بنده در اکثر اوقات !) آدم با چیزی مواجه میشه که به هیچ وجه انتظارش رو نداره (!) حالا داشته باش.. داستان از اون جایی شروع شد که آگهی استخدام بیمه ای به نام نوین رو تو روزنامه خوندم و چون خیلی...
-
بازگشت شوالیه !
چهارشنبه 6 مرداد 1389 00:44
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام معمولا نمیتونم خیلی از اینجا دور بمونم (شنیدی میگن: به در میگه که دیوار بشنوه !.. داستان این جمله ماست، چون منظورش از "اینجا" همون واژه آشنای "رفقا" بود !) هر چند که دلایل زیادی برای رفتن داشتم اما دلایل زیادتری باعث شد که دوباره برگردم .. در این میان چیزی...
-
خاک میخوریم ..
پنجشنبه 3 تیر 1389 00:49
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام هیچ دقت کردی که مدتیست اینجا داره واسه خودش خاک میخوره و حالش رو میبره (؟!) میگم چطوره ما هم بی خیالش بشیم و یه گوشه بشینیم مثل بچه آدم به خاک خوردنش نگاه کنیم و صفاااااا !... پ.ن : گویا اینجا برخلاف من که از استنشاق اکسیژن مفت خسته شدم .. از خوردن خاک ، خسته بشو نیست (!) پس...
-
نیهیلیسم
چهارشنبه 26 خرداد 1389 13:48
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام شبا با سعید میرم باشگاه (بدنسازی دیگه پدر جان .. نه پس فکر کردی طرف سعیده است و جهت مجلس گردونی میریم تالار! ای بمیری با اون ذهن فاسدت ..) البته بیشتر من باب تجدید روحیه و خنده بازارش میریم وگرنه ما رو چه به این کارا مادر (خاک به گورم !..) دیشب هم مثل هر شب ، تو افکار هزار و یک...
-
دووباااره ...
دوشنبه 24 خرداد 1389 22:18
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام دوباره نمی خوام چشای خیسمو کسی ببینه یه عمره حال و روزه من همینه کسی به پایه گریه هام نمیشینه ... پ.ن : حسه دیگه ، یهو میگیره (!) مثل میگرن !... شاد باشید و شادی آفرین یا حق
-
خاطرات زنده
دوشنبه 24 خرداد 1389 17:15
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم نقشی بیاد خط تو بر آب میزدم ... روی نگار در نظرم جلوه مینمود وز دور بوسه بر رخ مهتاب میزدم ... نقش خیال روی تو تا وقت صبح دم برکارگاه دیده بی خواب میزدم ... (این یک شخصیت کارتنی نیست .. بلکه خال جان هستند ، اون هم بر فراز یک ساختمان مرتفع و دارن به...
-
فاصله .. حقیقتی انکارناپذیر
شنبه 22 خرداد 1389 15:14
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام تو و فاصله با هم یکی شدین من و پاهام به رسیدن ناامید کاش می شد میرسیدم تا بدونم تو و فاصله به هم چیا می گین (خیلی دنبال ربطش نگرد .. اینم مثل تو به گل نشسته عزیزم !) پ.ن: ما آخرش هم نمی فهمیم که قصه غصه و غم و غربت و فاصله و فراق و هجران و اشک و زاری ... در زندگی بشری به کجا...
-
برداشت آزاد !
جمعه 21 خرداد 1389 23:29
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام شاد باشید و شادی آفرین یا حق
-
مبهم و زیبا
چهارشنبه 19 خرداد 1389 18:51
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام تو مثل حس قشنگ سال تحویل تو مثل جشن عروسی توی یک ایل تو مثل بغل گرفتن یه رویا تو مثل رنگین کمونی روی دریا تو مثل خیس شدنی با شعر بارون تو مثل شب کویر ستاره بارون تو مثل میوۀ رو نوک درختی مثل مشق شب عیدی خیلی سختی تو مثل عبور بادی توی خرمن تنها هم پرسۀ من در شب روشن تو مثل لحن...
-
از نقل تا عمل
سهشنبه 18 خرداد 1389 11:24
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام *** ملکی که پریشان شد از شومی شیطان شد بازان سلیمان شد تا باد چنین بادا ... «تاثیر شعر بادکی خاله است ، شما جدی نگیرین !» *** یکی (مثل من .. مثل تو !) میگفت : 5 سال از زندگیم رو از دست دادم تا نهایتا به این نکته دست پیدا کنم که «بهترین راه برای رسیدن به شرایط جدید ، ساختنش است...
-
ان الحیات حق و الممات حق و ...
چهارشنبه 5 خرداد 1389 00:11
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام بر خاطر عاطرمان چنین خطور مینماید که در دوران جوانی (جهالت نیز میخواندنش) بهتر از اینها پست مان می آمد !.. لذا بر آن شدیم تا ضمن فزونی فشار بر سلول های نداشته ی خاکستری (ما را به یاد سریال جذاب خاکستری انداخت ، همان که الاغی بود در شبکه کودک !) و آب پز کردن ویتامین های...
-
یک لیوان شیر
دوشنبه 3 خرداد 1389 00:37
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت خرج تحصیل خود را بدست می آورد ، یک روز به شدت دچار تنگدستی و گرسنگی شد . او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت و در حالی که گرسنگی سخت به او فشار می آورد تصمیم گرفت از خانه بعدی تقاضای غذا کند . با این حال وقتی دختر جوان زیبایی در را برویش گشود...
-
سر آن ندارد امشب ...
جمعه 31 اردیبهشت 1389 11:26
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی به چه دیر ماندی ای صبح که جان من برآمد بزه کردی و نکردند موذنان ثوابی نفس خروس بگرفت که نوبتی بخواند همه بلبلان بمردند و نماند جز غرابی نفحات صبح دانی ز چه روی دوست دارم که به روی دوست ماند که برافکند نقابی...
-
شیرینی تلخ
دوشنبه 27 اردیبهشت 1389 12:28
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام تو یه شیرینی تلخی واسه قلب نیمه جونم توی این ترانه هایی که برای تو می خونم تو یه شیرینی تلخی توی خاطرات دورم تو تموم لحظه های دل ساکت و صبورم تو یه رویای قشنگی توی خواب هر شب من تو یه آه سینه سوزی توی گرمای تب من تو یه فریاد بلندی تو سکوت بی کسی هام تو یه عشقی که بریدی من و از...
-
فاطمه ...
یکشنبه 26 اردیبهشت 1389 15:13
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام خواستم بگویم، فاطمه دختر خدیجهٔ بزرگ است، دیدم فاطمه نیست. خواستم بگویم، که فاطمه دختر محمد است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم، که فاطمه همسر علی است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم، که فاطمه مادر حسین است. دیدم که فاطمه نیست. خواستم بگویم، که فاطمه مادر زینب است. باز دیدم...
-
اینور دیوار ...
پنجشنبه 23 اردیبهشت 1389 02:45
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام من برای تو میخونم هنوز از اینور دیوار هر جای گریه که هستی خاطره ها تو نگهدار تو نمیدونی عزیزم حال روزگار ما رو توی ذهن آینه بشمار تک تک حادثه ها رو خورشیدو از ما گرفتن شکر شب ستاره پیداست از نگاه ما جرقه صد تا فانوسه یه رویاست ... پ.ن : بعضی از مطالب رو باید گرما گرم نوشت .....
-
سفرنامه تصویری
شنبه 18 اردیبهشت 1389 11:57
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام *** تو و فاصله با هم یکی شدین من و پاهام به رسیدن ناامید کاش می شد میرسیدم تا بدونم تو و فاصله به هم چیا می گین ... من به تو نمیرسم ، ای همۀ خوبی من تو نه دور میشی نه نزدیک ، به پای چوبی من به پای چوبی من تبر زده نگاه تو من نمی تونم برم اما تو هی میگی برو ... "خب به من چه...
-
بازگشت مارکوپولو
یکشنبه 12 اردیبهشت 1389 02:14
به نام حضرت دوست عرض سلام و ادب و احترام بدین وسیله بازگشت موفقیت آمیز مارکو کوچولو را از دل کویر و اعماق دریا اعلام و از کلیه دوستان که با دل نگران خود ما را یاری نمودند ٬ تشکر و قدردانی می نماییم ! *** بسیار سفر کردم ٬ چرا پخته نشد خامیم ؟!... *** شاد باشید و شادی آفرین یا حق
-
سفر
یکشنبه 29 فروردین 1389 09:56
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام *** بسیار سفر باید تا پخته شود خامی صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی گر پیر مناجاتست ور رند خراباتی هر کس قلمی رفتهست بر وی به سرانجامی "سعدی" *** مشهد - طبس - اصفهان - قم - جمکران - تهران - بابلسر - و باز هم مشهد (!) از فردا به مدت دو هفته .. از شرم راحتید (!) خدا رو...
-
خط فقر کجاست ؟!
دوشنبه 23 فروردین 1389 11:25
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام *** "لولا رحمه ربّی علی فقراء اُمتی کاد الفقر أن یکون کفراً" اگر رحمت پروردگارم بر تهیدستان امتم نبود، نزدیک بود فقر به کفر بینجامد ... پیامبر گرامی اسلام (ص) *** پ.ن : چند وقتیست که دستم عجیب در نوشتن تلخ شده .. راستش خواستم بیام و بگم که مدتی نمی نویسم اما دلم رضایت...
-
تفاوت در عرق .. از ریختن تا خوردن !
سهشنبه 17 فروردین 1389 01:35
به نام حضرت دوست سلام و عرض ادب و احترام *** هی با خودم فکر می کنم چگونه است که ما در این سر دنیا عرق می ریزیم و وضع مان این است و آنها در آن سر دنیا عرق می خورند و وضع شان آن است ... نمیدانم مشکل در نوع عرق است یا در نوع ریختن و خوردن ! "دکتر علی شریعتی" *** خدا بیامرزت دکتر .. در واقع خدا هم آمورزیدت و هم...