نیمکت تنهایی من، تو و او
نیمکت تنهایی من، تو و او

نیمکت تنهایی من، تو و او

قاعده کله قند و قیف!!

به نام حضرت دوست

     سلام و عرض ادب و احترام

   نمیدونم تا چه اندازه ای با قواعد کار آشنا هستید و در خصوص کار، کارفرما، کارگر، مدیر،‌ مدیریت و ... اطلاعاتی دارید یا نه (؟!) با این حال برای ورود به این دردنامه، تمام داشته هات رو بریز دور؛ چون تنها چیزی که به دردت میخوره،‌ تجربیاتت هست و بس ..
   روزی روزگاری که من هم مثل خیلی از شما رفقا اهل مطالعه و علم آموزی (!) بودم و پله های ترقی رو جفت جفت طی می کردم ، حرف و حدیث های زیادی در این خصوص میشنیدم . اتفاقا در اواخر دوران دانشجویی، توفیقی دست داد که چند صباحی کتاب های قطور مدیریت رو بخونم و با وجود اینکه به نتیجه دلخواهم نرسیدم، اما در این خصوص، باب جدیدی بین تفکرات کهن و گاها موروثیم باز شد ..

   هر چند نمیشه آغاز دقیقی رو برای یک شروع بی پایان متصور شد ، اما اصل ماجرا از روزی بروز کرد که این جمله به ظاهر طنزآمیز و بسیار بسیار عمیق رو خوندم : "محققان درخصوص دلیل اصلی پیشرفت چین و عقب ماندگی ایران بر این باورند که در چین از بین هر 10 نفر یک نفر باهوشه که به دلیل لیاقت، مدیریت را در دست میگیره و 9 نفر دیگر با رهنمود وی به کار میپردازند .. اما در ایران از بین هر 10 نفر ، نه نفرشون باهوش و زیرک هستن اما باز هم یک نفر که متاسفانه ضعیف ترین فرد جمع هست؛ صرفاً بر پایه روابط لجام گسیخته ، مدیریت را در دست خواهد گرفت !" اون زمان با خودم فکر میکردم که اگه این حرف درست باشه مفهومش اینه که تو چین یک نفر فکر میکنه و نه نفر کار میکنن،‌ در حالی که تو مملکت ما کسی که باید فکر کنه، فکر کردن بلد نیست و کسانی که باید کار کنند هم تن به تفکرات نابخردانه وی نخواهند داد و نهایتا کاری صورت نمیپذیره !..
   چند سال پیش روایتی رو از حضرت امیر (ع) شنیدم که دوباره داغم رو تازه کرد .. حضرت علی (ع) می فرمایند : « هرگاه افراد پست حاکم شوند فضلای زمان هلاک می گردند .» و یا این سخن گهربار که : « ریاست و حاکمیت ناکسان فرومایه و کم سنان نو به دولت رسیده‌، دلیل انحلال و برگشتن دولتهاست .» و ... با تمام این تفاسیر، پیوسته از این باور که شایسته سالاری در سیستم اداری و کاری ما صرفا شعاری بیش نیست ،‌ فرار میکردم و به دنبال دلیل جدیدی برای پسرفت پیشی گرفته از پیشرفت مون میگشتم (!) وقتی کتاب های "مدیریت رفتار سازمانی" یا "تئوری سازمان" رو از «آنتونی رابینز» خوندم ، حقیقتا نمیتونستم جلوی شگفت زدگیم رو بگیرم .. مقایسه یافته های فردی مثل آنتونی با گفتار ناب امیرالمومنین (ع) بیش از پیش حس کم کاری و حقارت باورهامون از گفتار و رفتار بزرگان رو بهم یادآوری میکرد و تمام این تناقضات و تفاوت ها سال ها گریبان گیر ذهنم بود تا اینکه نهایتا خدا توفیق داد و در این آشفته بازار، روزی هم دست من به بازار نامتعادل کار رسید ..


   چون چندین بار محل کارم رو عوض کردم تا بالاخره یک جا موندگار (البته تا این لحظه !) بشم و میتونم قسم بخورم که فضای کنونیم، جزء معدود سازمان هایی هست که میشه روی سلامت و خداشناس بودن افرادش صحه گذاشت اما نتیجه تجربیات من در طی سالهای اخیر از نظام اداری ایران بر این پایه استوار است که ما دقیقا عکس فرمایشات حضرت امیر(ع) و یافته های  افرادی  همچون رابینز عمل می کنیم (!) در واقع اگر هرم زیر که به "هرم مهارت‌های مدیریتی" معروف هست رو به عنوان نیازمندی های یک مدیر و به شکل یک کله قند تصور کنیم ، عملکرد ما از نظر کمی و کیفی کاملا عکس اون و قیفی شکل خواهد بود !..


   عملا ما عاملان همون جملات طنزآلود و توهین آمیزی هستیم که سال ها پیش به عنوان یافته محققان به خوردمون میدادن و امروز ... موندم که این درد رو کجای دلم جا کنم ؟! وقتی جا کردم، به کی بگم ؟!! وقتی گفتم، به کدامین سو فرار کنم ؟!!! و نهایتا امیدوارم که خدا به فریادمون برسه .. که او عالم است و بس !!


پ.ن : بیش از اون چه که فکرش رو بکنی ،‌ دلم برای نوشتن مطالب مفهومی تنگ شده  بود.. باشد که به برکت این ماه ،‌ ما نیز همچون شما رستگار شویم !!

شاد باشید و شادی آفرین
یا علی مددی
یا حق
نظرات 15 + ارسال نظر
minerva دوشنبه 14 شهریور 1390 ساعت 03:04 ب.ظ

و انگاه که امین از نظر ها غیب میشود!
بیا بیرون تا خودم دست به کار نشدم!!

ستاره کوچولو دوشنبه 14 شهریور 1390 ساعت 01:29 ب.ظ http://moonlight70.blogfa.com

وای وای چه سوتی بزرگی دادم







ستاره کوچولو دوشنبه 14 شهریور 1390 ساعت 01:27 ب.ظ http://moonlight70.blogfa.com

ستاره بالایی من بودم ها .....
آخه ...
از این به بعد واسه وب هر کی که نظر می دم با نام ستاره نظر میدم واسه همین عادتم شده و دیگه اینجا فراموش میکنم کوچولوشم بزارم . شما به بزرگواری خودتون ببخشید .

ستاره دوشنبه 14 شهریور 1390 ساعت 01:25 ب.ظ http://moonlight70.blogfa.com

سلااااااااااااااااااااام و خوبید انشاالله
شما دلتون نمی خواد پست جدید بزارید یا مثلا سری به شب های مهتاب ما بزنید .


دلمووووووووووون پوسید بابا جاااان

آتنا سه‌شنبه 8 شهریور 1390 ساعت 04:48 ب.ظ

هواپیما رد میشود
ابر رد می شود
آسمان رد می شود
دنیا همین است...تو ایستاده ای و همه چ
یز از روی تو رد می شود...از چشم های تو...از احساس تو
تو...پنجره ای
(با کمی تلخیص!)

سروناز شنبه 29 مرداد 1390 ساعت 01:52 ب.ظ

سلام بر برادر غریبه من
خوبی اینشالله
نماز و روزت قبول باشه
آخ گفتی مفهومی
خوب نوشته بودی و مفهومی هم بود(چقدر نوشتن این کلمه مفهومی سخته!!)
اما واقعا باید تاسف خورد از اینکه مدیریت ما اینجوریه
اگه دقت کنی تو دانشگاههای ما به رشته های فنی چقدر ارج میدن و چقدر کم اهمیت قایلن به مدیریت ها
الان ما تا دلت بخواد داریم مهندس و... خوب ولی دریغ از مدیریتهای خوب
البته منظورم به شما نبود هاا
تو همه دنیا مدیریت و مدیران مهمترین طبقه و از نظر حقوقی نیز توی صدر جدول قرار دارن ولی پیش ما چی !
وقتی میگن طرف مهندسه فلان رشته است و میره جایی رو سرشون شاید بذارن !!!!
خلاصه اینکه آی دردیه درد بی مدیریتی هیچی پیش نمیره و همه ناراضی و ...
خدافظ

فاطمه پنج‌شنبه 27 مرداد 1390 ساعت 09:57 ب.ظ

هی یه زمانی یه امینی داشتیم که الانم داریم ولی نداریم!!!!!!!!!

سلام علیک امین خان!!
نماز و روزتون قبول حاج آقا!!

از وقت رفتی قاطی خروسا دیگه ماهارو نمیشناسی که!!
باشه به اینم راضییم ما!!
چه خبر امین نیستی؟

راستی با وبلاگ توام مشکلی مشابه مشکل شاذه دارم خودش باز میشه ولی نظراتش توبه!!!الانم بزور ده بار باز کردن باز شد!!
مگرنه ما مثب شما اینقدا بیوفا نیستیم دادا!!
یا حق....

من نه منم پنج‌شنبه 27 مرداد 1390 ساعت 02:08 ق.ظ

تنبل شدی سید. عمرناش که حدس یزنی من کی باشم دمم گرمه کامنت می زارم در حد المپیک. دل فرزاد گویا واسه قدیما تنگ شده. بفرمایید قدیم مال قدیم بود اگه راست می فرمایید با حال کنار بیاین... عمرا که بتونی... عمرا که بتونن... کار ساده ای که نیست
هماهنگی کار وزندگی مث هماهنگی عصب و عضله ست... کار نیاز به تمرکز و برنامه ریزی ...عادت نمی کنی بهش مگر بتونی تنظیمش کنی ...
خوب بسه دیگه از مجلس ما زیاد فیض بردید فعلا در فیضیه رو می بندم تا بعد که نکت به عرض برسونم و دستی به وبلاگ کمی راکد شما بکشیم... باشد که رستگار شویم شوید شوند
بعد از این افاضات سید فراموش نکنی از ما تو سحرهای قدر... به قدر یک اسم از ما یادی کنی به قدر دنیایی مدیونت می شیم... علی یارت

فرزاد چهارشنبه 26 مرداد 1390 ساعت 04:03 ب.ظ http://petti.blogsky.com

سلام امین جان
من هر چند وقت یه بار میام اینجا دلم میگیره.. دوباره میرم !!
دلم برا قدیما تنگ شده..

بوق شنبه 22 مرداد 1390 ساعت 12:00 ق.ظ


ای دل اگر نخواندت ره نبری به کوی او
بی قدمش کجا توان ره ببری به سوی او
گر نروی به سوی او راست بگو کجا روی
هر طرفی که بنگری ملک وی است و کوی او
جام و سبوی او منم غا لیه گوی او منم
پیش من آی تا شوی جمله به رنگ و بوی او
تا که به گوش جان من رمز الست گفته است
هیچ برون نمی رود از دلم آرزوی او
آنچه ز ما شنیده ای آن ز خدا شنیده ای
چون همه گفتگوی ما هست ز گفتگوی او
هیچ مجو ز هیچ کس نام و نشان من که من
غرق محیط گشته ام از رشحات جوی او
رو بر شمس تا دهد از تو خلاص مر تو را
خوی بدت بدل کند جمله به خلق و خوی او


+ خواستم بگذرم دیدم حیف است حالا که ماه ، ماه اوست با این شعر سکوت اینجا را نشکنم ...

در پناه حق
للحق

بوق جمعه 21 مرداد 1390 ساعت 11:55 ب.ظ

یادش بخیر


للحق ...

باران شنبه 15 مرداد 1390 ساعت 02:25 ب.ظ

سلام

طاعاتتون مورد قبول درگاهش...

چقدر دلمون تنگ شده بود برای پست های مفهومیتون

این هرم مدیریتی هم خیلی جالب بود
و ایضا عملکرد وارونه ی ما!

هروقت می بینم که دانشمندا و صاحب نظرا بعد از ۱۴ قرن، به چیزی میرسند که 14 قرن پیش، پیشوایان ما گفتند، بیشتر به جامعیت دینم پی میبرم و بهش افتحار میکنم...

حیف،حیف ازینکه مدلهای مدیریتی ما اسلامی نیست...حیف و دریغ و صد افسوس که یک کتاب منبع دانشگاهی از مدیریت اسلامی تو رشته مدیریت تدریس و بکار گرفته نمیشه...افسوس که با اینهم روایات و منابع عظیم اسلامی، همتی نیست برای نوشتن کتابی دانشگاهی که مبتنی بر اصول "درست" نیست

نمی گم نداریم.. . اما خالصش رو نداریم... نویسنده اومده از مدیریت غربی نوشته و ذیلش روایات و احادیثی رو هم برای محکم کاری آورده!
اما رفرنسی که از مدیریت اسلامی باشه، نه ...


صمیمانه آرزومندم روزهای سختی و درگیری ها، به نحو احسن طی بشه و پایان پذیره...
خیلی التماس دعا دارم...
یاحق

ستاره کوچولو شنبه 15 مرداد 1390 ساعت 09:59 ق.ظ http://www.moonlight70.blogfa.com


صحیح . همه حرفات عین واقعیت بود .
راستی نماز و روزتون قبول باشه انشاءالله .

چرا به شب های مهتاب من سرنمیزنی

مار و قابل نمیدونی

شوخی کردم

میدونم مشغله کاریت زیاده
درهر صورت بیای خوشحال میشم

فعلا ...

سلام ..

صحت از خودتونه .. میبینم که تو هم زخم خورده ای آبجی .. یادم باشه موضوع رو با حجت در میان بگذارم !

اصلا حالا که اینطور شد ، نماز روزه های خودت هم قبول باشه

در خصوص شب های مهتابیت هم ، حق با توست .. فعلا که این کارهای ریز و درشت، بیش از همه چیز باعث شرمندگی من شده در برابر دوستان (!) اگه خدا بخواد و کارها رو به راه بشه،‌ حتما به زودی قصورات گذشته رو جبران خواهم کرد ..

ممنونم که درک میکنی
یا حق

مرجان جمعه 14 مرداد 1390 ساعت 03:52 ب.ظ http://dayy.blogsky.com

سلام داداشکم :-*
نماز و روزه هات قبول باشه

بعله با اون عبارات و اصطلاحات آشنا هستیم و میدونیم که مدیر موفق هم مدیریه که هم خودش باتجربه باشه و هم به کارمنداش میدون بده که نظر بدن و از تجربیاتشون استفاده کنه ولی متاسفانه متاسفانه ... دوباره درد خفقان عود کرد داداشی خودت بقیه متاسفانه رو توی ذهنت بنویس

خوبی خوشی ؟ من دلم واسه چند سال پیش تنگ شده داداشی :( تا هم دلم واسه اون موقع ها تنگ میشه میام روی نیمکت تو میشینم تو رو خدا نه منو از رو نیمکتت بیرون کن نه نیمکتتو بنداز دور ، وگرنه من دق میکنم

فعلا بابای :-*

سلام از ماست ..
ممنونم .. قبول حق باشه .. و همچنین طاعات و عبادات شما

شما که بله .. هر کی ندونه،‌ حضرت عجل بسی در این زمینه با تجربیاتی (!) متاسفانه این قدر جا برای تاسف خوردن زیاد هست که عمرا فضای ذهن من ،‌ جوابگویی نوشتنشم نخواهد بود !!

خدا رو شکر .. همین که هستیم جای شکر بی کران داره،‌ خوب و خوش بودنمون هم پیشکش (!) آره آبجی ، خیلی چیزها تغییر کرده .. شاید من و تو همونا باشیم هاااا اما ، قطعا شرایط مون همون شرایط چند سال پیش نخواهد بود .. منم دلم برای اون لحظاتم تنگ میشود .. گاهی (!) اما چیزی که برام خیلی ارزشمند هست اینه که از عملکرد اون روزهام پیشمون نیستم و فکر میکنم که تونستم در حد توانم ازشون بهره ببرم .. امیدوارم که امروز هم به شکلی عمل کنم که فردا بهش افتخار کنم (دز خودشیفتگی رو دیگه خودت محاسبه کن !) نه عزیز دل برادر،‌ شما مطمئن باش که اگه خود امین هم بخواد دیگه عمرا نمیشه نیمکت رو دور انداخت .. یه نیمکت هست و کل خاطرات دوران جوانی و نوجوانی ؛ مگه میشه که آدم خودش رو دور بندازه !!

خدا نکنه که فکر دق کردن هم به دلت راه پیدا کنه .. درسته که دچار تغییر و تعدیل شدیم ولی هنوزم همون شیطونک های سابقیم

ممنون ..
یا حق

s.d.f جمعه 14 مرداد 1390 ساعت 11:52 ق.ظ http://lordesiah.blogfa.com

جالب بود
واقعیت رو گفتید
وبلاگ خوبی دارید .
موفق و پیروز باشید

سلام ..

نظر لفت شماست ..

ممنونم از حضور سبزتون ..
برقرار باشی
یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد