نیمکت تنهایی من، تو و او
نیمکت تنهایی من، تو و او

نیمکت تنهایی من، تو و او

فضای دلگیر مجازی

به نام حضرت دوست

     عرض سلام و ادب و احترام

***
امام علی علیه السلام:
الدنیا خلقت لغیرها، و لم تخلق لنفسها
دنیا برای دنیا آفریده نشده، بلکه برای آخرت آفریده شده .
***

اپیزود یک
     کنارش نشسته بودم و داشتم زیر چشمی نگاهش میکردم .. کمی دمغ بود، مثل همیشه .. زیر لب جملاتی رو زمزمه میکرد، صداش رو کمی بم و تو دماغی کرده بود .. بهش گفتم خیلی قشنگه، میشه کمی بلندتر بخونی .. و اون دوباره شروع کرد : "هوای خـــــانه ، چه دلگـــــیر میشود گـــــاهی" ... و در حالی که نگاهش رو از پنجره سرویس به بیرون میدوخت، ادامه داد : "از این زمانه دلم سیـــــر میشود گـــــاهـی !"

اپیزود دوم
     چندی پیش سری زدم به وبلاگی که زمانی جمعی از دوستان، به قصد قربت راه اندازیش کرده بودن و اسمش رو «خونه ما» گذاشتن .. یاد پست های کوتاه و بلندی که به عنوان عضو این وبلاگ نوشته بودم افتادم و اینکه یک روز به این نتیجه رسیدم که دیگه نمیتونم در اون فضا راحت باشم، برای همین کوله بارم رو بر دوش گرفتم و بعد از پاک کردن همه پست هام از دوستان خانه ما خداحافظی کردم .. هر چند که از دیدن خاک خوردنش دلگیر شدم و واقعاً "هوای خانه ما عجیب دلگیر شده بود!" اما چون پیش از اینها چنین سرانجامی رو براش پیش بینی میکردم، رویت اون حال و هوا برام چندان دور از انتظار نبود .. البته «خونه ما» نکته جالبی هم داشت؛ پست آخرش رو "سروناز" که روزی کوچک ترین عضو نیمکت محسوب میشد، در حدود چهار ماه و اندی پیش ثبت کرده بود و با وجود اینکه در اون زمان حدود یکسالی از بسته شدن نیمکت می گذشت، اما باز هم در بین جملاتش از غریبه یاد کرده بود : "راستش خیلی وقتا با خودم میگم دوباره برم سراغ وبلاگ خاک خورده خودم و دستی به سر و روش بکشم ولی این فکر منو باز میداره که اگه نوشتم کی میشه برادر غریبه من کی میشه پدر دکتر من کی میشه ..." و این موضوع برام خیلی ارزشمند بود چون خدا رو شکر، نشان از بجای مانده یک اثر مثبت داشت. با این حال نمیتونستم ذهنم رو از تکرار این بیت نجات بدم .. "هوای خـــــانه ، چه دلگـــــیر میشود گـــــاهی"


اپیزود سوم
     مدتیست متوجه شدم که یکی از دوستان نه چندان قدیمی که پیش از این جزء نیمکت خوان های پر و پا قرص بود و دست طولایی هم در امر کامنت گذاشتن داشت، دل به دریا زده و به جلگه وبلاگ نویسان پیوسته .. ایشون در پست اخیرش مطلبی به نام "انجماد روحی" نوشته که مضمونش دلگیر شدن فضای مجازیست .. از طرفی کامنتی هم توسط فردی به نام "خارج ازچارچوب" برای این پست ثبت شده که محتواش به نظرم بسیار دقیق بود : "فضای مجازی دلگیر نشده. ازوقتی که انواع و اقسام شبکه‌های اجتماعی افتادن رو دور، سبک حضور توی مجازی تغییر کرد." کمی به فکر فرو رفتم و دوباره زمزمه احمد تو سرویس به خاطرم اومد : "هوای خـــــانه ، چه دلگـــــیر میشود گـــــاهی !"

پ.ن :
فارغ از اینکه  توسط چه کسی (سیاوش قمیشی) کی (۱۳۷۵) و کجا (این ور آب یا اون ور آب!) خوانده شده ، میشه گفت که این آهنگ از شعری بسیار قوی بهره منده و سراینده اش (م.سپند) اون رو فارغ از زمان و مکانی خاص سروده است :

هوای خانه چه دلگیر میشود گاهـی
از این زمانه دلم سیر میشود گاهـی
عقاب تیـز پـر دشـتهـای اسـتغــنــا
اسـیر پنجه ی تقدیـر میشود گاهـی
صدای زمزمه ی عـاشـقـان آزادی
فغان و ناله ی شبگیر میشود گاهی
نگـاه مردم بیگـانـه در دل غـربـت
بچـشـم خسـته من تیــرمیشود گاهی
مبر ز موی سپیدم گمان به عمر دراز
جوان ز حادثه ای پیر میشود گاهی
بگو، اگر چه به جایی نمیرسد فریاد
کلام حـق دم شمشیــــرمیشود گاهی
بگیر دست مرا آشـنـای درد بـگیــر
مگو چنین و چنان دیر میشود گاهی
بسوی خویش مرامیکِشد چه خون چه خاک
محبت است که زنجیر میشود گاهی

شاد باشید و شادی آفرین
و من ا... توفیق
علی مددی
یا حق

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد