آرزوی ...

به نام حضرت دوست

     در آن نفس که بمیرم

                         در آرزوی تو باشم

                                             بدان امید دهم جان

                                                                 که خاک کوی تو باشم

چرکنویس :
   1- خیر مقدم عرض میکنم خدمت یاران سفر کرده نیمکت که صد یا بهتر بگم ، صدها قافله دل همره شون بود (بقول حضرت حافظ و به تقلید از گل پسر عمو!!) از این که با صحت و سلامت کامل به نیمکت برگشتید و ایام خوب و خوشی رو پشت سر گذاشتید ، واقعا خوشحالم ..
   2- عزیز دلمون ، آبجی ندای ادیب !.. لطف کردن و عکس هایی که خودشون از مکه و مدینه گرفته بودند رو در اختیارمون گذاشتن .. البته حجم تصاویر آپلود شده توسط ایشون خیلی زیاد بود و من مجبور شدم که از نظر سایزی دست کاریش کنم تا در وبلاگ قابل نمایش باشه .. ندا جان از لطفی که کردی واقعا ممنونم ..
   3- از تاخیری که در نوشتن این مطالب به وجود اومد ، واقعا عذر میخوام (هر چند که احتمالا دیگه خودتون رو با این وضعیت غریبه وفق دادید !!..) راستش همکارها دارن تو شرکت حساب سال میبندن ، برای همین خیلی درگیریم .. حتی امروز صبح (منظورم جمعه بود !) هم مشغول به کار بودیم تا هر چه زودتر تموم بشه و بتونیم سال جدید رو شروع کنیم . به زودی با یک پست حجیم در خدمت تون خواهم بود تا هم یه جورایی از خجالت تون در بیام و هم تا پایان سال مشغول خوندنش باشید !!..

شاد باشید و شادی آفرین
یا حق

نظرات 28 + ارسال نظر
سروناز سه‌شنبه 13 فروردین 1387 ساعت 10:51 ق.ظ

سلام
منم می خوام خاک کویش باشم.
ایاممون هی بد نبود ولی جای شوما خلی بووووووووود زیاد
دستشون درد نکنه ندا خانوم عکسای واقعا خوبی ان
منتظر پست یکساله اتم داداشی
راستی من مطمئنم که اومدم اینجا ولی چرا اون دوتا پست نبوووووووووووود در حالی تاریخش مال ۴ و ۶ من اومده بودم ولی اینا رو ندیدم. یعنی نبود!!!!!!!!!!۱۱
دلمان برای یک فروند برادر غریبه تنننننننننننگ می شود!

فرزاد دوشنبه 12 فروردین 1387 ساعت 11:04 ب.ظ http://petti.blogsky.com

هر وقت میام تو نت اول وبلاگتو باز می کنم تا این آهنگو گوش کنم...
حس جنگل و آب داره.... آره حس آب و آبشار آروم !
من آپم امین جان...
خوشحال میشم نظرتو ببینم.
۱۳ خوش بگذره...

فرزاد دوشنبه 12 فروردین 1387 ساعت 11:02 ب.ظ http://petti.blogsky.com

امین هیچ معلوم هست کجایی؟!

فرزاد دوشنبه 12 فروردین 1387 ساعت 11:02 ب.ظ http://petti.blogsky.com

چه خوب که این آقا/خانم بی اسم جواب منو داده !

سلی دوشنبه 12 فروردین 1387 ساعت 05:02 ب.ظ

راستش امین من اعتقادات محکمی ندارم که بخوام در مورد این عکسا حرف بزنم..
دلم نمی خواد بگم ایشالله خدا قسمتم کنه مکه و این حرفا..چون میدونم اگه الان برم هیچ تغیری نمی کنم..در هر حال ایشالله خدا قسمت شما بکنه..
بدرود

بافرشتگان یکشنبه 11 فروردین 1387 ساعت 11:59 ب.ظ

با من قهر کنید می رم خودکشی می کنم...

مرجان یکشنبه 11 فروردین 1387 ساعت 06:59 ب.ظ

سلام داداشی
بیا دیگه امین کجایی دلمون پوسید بدتر :(
نکنه از حالا رفتی سبزه گره بزنی به قول نگین ؟ :دیییییییی

با فرشتگان یکشنبه 11 فروردین 1387 ساعت 04:16 ب.ظ

سلام...
معلوم شد شما هم بدت نمی یاد دیگران رو تو خماری بذاری؟
در ضمن من دنبال زم زم نیستم چون لیاقتشو فکر نمی کنم داشته باشم...
چرا اینجا آیکون گریه نداره؟
بعدش هم من که معلومه خانم هستم نه آقا ....
خودم رو هم خوب نمی شناسم ... به خدا من چیز خاصی برای ارائه و گفتن ندارم مثل شما هم زیاد اهل فکر و مطالعه نیستم ...ولی همین که شما اینقدر خوبی و مهربون
جای بسی شکره...
فعلا بای.

نگین یکشنبه 11 فروردین 1387 ساعت 02:19 ب.ظ http://ariai.blogsky.com

سلام داداش امین
دیر اومدن منو ببخش !!
داداش امین ندا مکه بود ؟
خوش به سعادت اونایی که رفتن
من خیلی دلم میخواد برم
ولی رو سیاه تر از اونیم که قبولم کنه

ازش نمیخوام منو قبول کنه
ازش میخوام منو هدایت کنه بعد ازش میخوام که قبولم کنه

عکسای زیبایی گرفته ندا جان ... دلم ادمو میبره

*داداش امین خوبی تو ؟
تو هووز واسه عید اپ نکردی .. باشه میبخشیمت واسه ۱۳ آپ کن :))
بیا سبزه گره بزن شاید فرجی بشه و داماد شی امسال ما هم بیایم عروسی =)):))

هوارتا بوسسس

مرجان به مونا یکشنبه 11 فروردین 1387 ساعت 02:02 ب.ظ

مونا جونم ! خوده امین یه بار عکسشو گذاشته بود توی وبش ماله بچگیهاش بود که تپل مپلی بود تازه توی یکی از کامنتاش هم به من گفته بود سبک وزن ((= پس نتیجه میگیریم امین تپلی مپلیه که من اگه روزی از نزدیک ببینمش لپشو میکشم ((=

سنگین رنگین بودنش هم که دیگه از نوشته هاش و برخوردش با بچه ها معلومه :) قربونش برم :-پی

مامانش اینورا نبود ؟ الفرارررررررررررر

مونا شنبه 10 فروردین 1387 ساعت 05:37 ب.ظ

داداشی!
این آبجی مرجان از کجا میدونه شما تپلی؟
یا مثلا سنگین رنگینی؟
عجیبه!!!
راستی داداشی منتظر پست حجیمت هستیم!!
از طف آبجی کوچیکه
انگشت!

مرجان جمعه 9 فروردین 1387 ساعت 09:51 ب.ظ

عکس جدید بالای وبلاگ و رنگ جدید وبلاگ هم مبارک :)

مرسی به خاطر زحمتهایی که واسه وبلاگ شاذه کشیده بودی :) خیلی خوشش اومده بود خیلی :) دستت درد نکنه همونی شده بود که خودش میخواست :-***

قربونت برم

من مهدی مقدم رو خیلی دوست دارم میدونی چرا ؟ چون همش حس میکنم قیافه تو مثل اونه :) خوش اخلاق به نظر میاد و سنگین رنگین و تازه تپلو هم هست :دی

قربونت برم :-***

سارا جمعه 9 فروردین 1387 ساعت 01:53 ب.ظ

الهی بگردم داداش امینی جونم...ینی اینهمه دوس داری اهل بیت رو...؟
خجالت کشیدم واقعا...ایشالله که هرچه زودتر بری پابوسشون.
عیدت مبارک داداشم.

سلی جمعه 9 فروردین 1387 ساعت 11:26 ق.ظ

سلام امین..
خوبی امین جان؟
بهتره در مورد این پستت حرفی نزم..چون حرفی ندارم که بزنم...
همون بهتر که اصن خفه شم..
بدرود

مرجان پنج‌شنبه 8 فروردین 1387 ساعت 03:44 ب.ظ

سلام داداش امینم :)
عیدت مبارک .... هوراااااااااااا گیگیلی پرید تو بغلت دلش برات تنگ شده بود ! آخ چی شد ؟ کله ات خورد به دماغت ؟ عیب نداره بزرگ میشی یادت میره ((=

هیچ میدونی آهنگ وبلاگت با عکسهای این پستت خیلی جوره ؟ تازه تازه این آهنگو من ضبط کردم روی کاست ماشینم و همیشه گوش میدم :-پی

قربونت برم

مونا پنج‌شنبه 8 فروردین 1387 ساعت 03:40 ب.ظ

سلام داداشی
آپم
دختر خوبی شدم آپ کردم!!!
منتظرم

مینا چهارشنبه 7 فروردین 1387 ساعت 06:21 ب.ظ http://divoneu.blogfa.com

سلام

وب زیبایی دارین
خوشحال میشم به منم سر بزنی

نسی جوون سه‌شنبه 6 فروردین 1387 ساعت 11:22 ب.ظ

به نام خدا
بازم سلام....
منم منکر حرفات نیستم ولی چرا آدما به آدما فرصت جبران نمیدن؟ مگه همه ی ماها از یه خاک نیستیم.... مگه همه ی ماهارو یه نفر نیافریده؟؟؟؟
امین جان به جای اون اما میشه خیلی چیزا رو گفت...
نمی خوام ادعای خوب بودن کنم ولی خوب سهم من از این دنیا این چیزا نبوده.... البته همش مقصر خودمم چون خودم خواستم که این جوری بشه.... البته می گم شاید هنوز نفهمیدم کجام؟ نفهمیدم چیم؟ نفهمیدم باید چه جوری زندگی کنم.... همیشه زندگی رو با پستی و بلندی هاش و مشکلاتش دوست داشتم ولی...(بازم سکوت)!
امین حرف نزدن بهتر از حرف زدنه.... البته واسه همه این چیزا دلیل دارم... ولی شاید دلیلم از نظر خیلی ها قانع کنننده نباشه ولی واسه خودم یه دنیا ارزش داره...
بازم به همینش قانعم...
راستی اون اما رو بگو می خوام ببینم از نظر تو اون اما چیه؟
ممنون...
حق نگهدارت!

قطره سه‌شنبه 6 فروردین 1387 ساعت 10:29 ب.ظ


سلام
خوبید؟
می دونید آقای غریبه ...
آرامش آدمای خوب منو آروم می کنه
ولی من خودم آدم مقدسی نیستم
حس و همت چندانی هم نداشته ام برای امور مقدس
...
در کل یه مقدارخجالت کشیدم و
برای خودم تاسف خوردم
از اینکه تا حالا تجربه های عمیق مشابه شما نداشتم
هر چی بوده تماما لحظه ای بوده
و زود فراموش شده
شاید هم اصلا ...

خدا یارتان

یا حق


[ بدون نام ] سه‌شنبه 6 فروردین 1387 ساعت 09:57 ب.ظ

ممنون آقا فرزاد!
خوبی از خودته!!!ولی کار امین نیست!!

ندا سه‌شنبه 6 فروردین 1387 ساعت 08:52 ب.ظ

سلاممم
خوب درسته دیر رسیدم ولی رسیدم دیگه
عزیزم تببریک و هزاران تبریک
امین اگه بدونی من چه عکس های باحالی انداختم اینارو میذاری کنار.چندتاشو برات به عنوان عیدی میفرستم
http://i25.tinypic.com/8yuoed.jpg
http://i25.tinypic.com/246l64i.jpg
http://i30.tinypic.com/2ltg0ah.jpg
http://i25.tinypic.com/dgqrlf.jpg

قطره سه‌شنبه 6 فروردین 1387 ساعت 08:30 ب.ظ

سلام...
وای چه عکسای ماهی...
و چه آرزوهای زیبایی.
شاد باشی
یا حق.

فرزاد سه‌شنبه 6 فروردین 1387 ساعت 08:17 ب.ظ http://petti.blogsky.com

این کسی که اسمشو ننوشته...
چقدر قشنگ نوشته...
سبکش سبک خودته ها !!!

خوش به حالت امین !

فرزاد سه‌شنبه 6 فروردین 1387 ساعت 08:16 ب.ظ http://petti.blogsky.com

سلام امین عزیزم...
این آهنگ وبلاگت دیوونه ام کرد...
کاش اسم آهنگشو میذاشتی...

در مورد سمیرا چرا از خودش نمی پرسی؟!

به هر حال اگه در دسترست نیست من در خدمت هستم !

[ بدون نام ] سه‌شنبه 6 فروردین 1387 ساعت 04:32 ب.ظ

مشاور؟؟نه غریبه جان!
منم مثه تو فقط یه رهگذر این دنیای مجازیم و معلوماتم جزو همون دسته ای که گفتم اگه خوشبین باشیم فقط «بخشی» از حقیقتو میدونن!
گاهی به وبلاگت سر میزنم و اگه مثه دفه پیش نکاتی واسه اینکه مسیرت روشن بشه به ذهنم برسه دریغ نمیکنم.چرا که «انسانم »آرزوست...

[ بدون نام ] سه‌شنبه 6 فروردین 1387 ساعت 04:27 ب.ظ

السلام علیک یا اباالزهرا...
السلام علیک یا حبیب الله...
سلام بر پیامبر مهربانیها...بر او که با وجود گذشت ۱۴ قرن هنوزمیتوان عطر مهربانیش را در مدینه استشمام کرد...
ای رسول ! مهربان پدر ما!
کاش ظرف و جودم آنهمه حقیر نبود تا میتوانستم بیش ازین هوای مدینه ات را ـقدمگاهت راـ در سینه ذخیره کنم برای زندگی در شهری سرشار از دام و دانه...

نسی جوون سه‌شنبه 6 فروردین 1387 ساعت 01:56 ب.ظ http://lovelytimes.blogsky.com/

به نام خدا
سلام...
خوبی شما؟؟؟؟
سال نو شما هم مبارک دوست عزیز...!
امیدوارم سال خوبی داشته باشی....
نه به جوون خودم تو که نمی دونی من چی کشیدم:دی
نه این حرفارو نزن خدا نکنه گردنت بشکنه:دی
گردن دشمنات بشکنه
آمییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییین:دی (قابل توجه یه نفر)!
آره عزیز اولین باره اومدی...
خیلی خوشحالم کردی...
هر وقت دوست داشتی بیااااااااااا:دی
ولی من علیلم...
ببین همه چیز به ظاهر آدما نیست...
به قول یه بنده خدا فقط خداست که می دونه تو دل آدما چی میگذره...
حق نگهدارت....!
راستی عکس های خوشکلین...
یاده چند روزه پیش افتادم...
ای باباااااااااا

مونا سه‌شنبه 6 فروردین 1387 ساعت 09:05 ق.ظ

هزار دشمنم ار می کنند بیم هلاک
گرم تو دوستی ز دشمنان ندارم باک

« مرا امید وصال تو زنده میدارد »
وگرنه همر دمم از هجر توست بیم هلاک

نفس نفس اگر از باد نشنوم بویت
زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک

رود به خواب دو چشم از خیال تو هیهات
بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک

ترا چنانکه تویی هر نظر کجا بیند
به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک

حافظ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد