دیدین بعضی از آدمها همه فن حریفن ؟ البته فکر می کنن ، یعنی این از خیالات و توهماته خودشونه ............. چرا نمیخوان قبول کنن که هر کسی واسه یه کاری ساخته شده ؟ درسته آدم پتانسیله همه چیزو داره توی ذاتش ، ولی در صورتی میتونه اون همه چیز رو به نحو احسن انجام بده ، که واسه همه اونا تعلیم دیده باشه و تونسته باشه همه استعدادشو خوب پرورش بده . که به نظره من چنین چیزی اگه ممکن باشه ، ولی قبول کنید که خیلی خیلی زیاد سخته !
اینو میخوام بگم که : پدره من همچین اخلاقی داره ، خدا نیاره روزی رو که چیزی خراب بشه توی خونه ما ! فقط و فقط خودش باید درست کنه ، دل و روده همه چیو میریزه بیرون ! از تعمیر یخچال و لباسشویی و ماشین و تلویزیون بگیر تا اتو و رادیو و قفله دره خونه و.................. خدای من ! و جالب این چیزاست چیزایی هم که درست میکنه تعمیر می کنه ، اولش اصلا کار نمی کنه و از روزه اولش هم بدتر میشه ، ولی خودبه خود چند روزی که میگذره ، کلا سیستمه کاریش عوض میشه وارونه کار می کنه ولی اون نتیجه ای که می خواییم رو بهمون میده ...... باور کنین این بابائه من مخترع است ......... باور ندارین ؟ یه توکه پا بیایین خونه ما
حالا نه که فکر کنین خسیسه و نمی خواد پوله تعمیرشو بده ها نه ! فقط میخواد به منو مامانم ثابت کنه که خیلی کاردانه ، اوستاس ، مکتشفه ...... عجله نکنین مثال میارم براتون : یه مدت لوله حمام خراب بود ، وقتی شیره آبو باز می کردیم ، فشاره آب کم بود ، به بابا گفتیم لوله کش بیاره تعمیرش کنه ........ گفت نه دخترم کاری نداره ، باید واشرش عوض شه ......... واشرشو عوض کرد ولی دیگه خیالمون راحت شد و آب به کل قطع شد ......... باز پرس و جو شدیم گفتن اگه لوله کش بیاد کاره یه ساعته ، درست میشه میره پی کارش ............. گفتیم بابا خودت که نتونستی ، برو لوله کش بیار ........... گفت نه ! اصن من از سیستمه لوله کشیه حموم خوشم نیومده .......... باور کنین حاضر شد بره سیصد هزار تومن خرج کنه واسه عوض کردنه به قوله خودش سیستمه لوله کشی ولی حاضر نشد ده هزار تومن بده لوله کش بیاد تعمیر کنه ....... بابا این مردا خودشونم با جنسه خودشون مشکل دارن حالا هی به ما زنها گیر میدن ...... والا
-------------------
* عجب دنیایی شده ! تا این پسر فسقلی ها هم ادعا دارن ......... دوچرخه گیگیلی پنچر شده من که بلد نیستم پنچر گیری کنم میگم اینو ببر بده درستش کنن ، مسی پریده وسط آب نبات به دهن ، دماغ آویزون ، میگه الا للا خودم باید درست کنم ................ ای خدا جونه منو بگیر خلاصم کن
** از عنوانه این پست تعجب کردین ؟ آخه یادمه اون قدیم قدیما یه سریال میذاشت به اسمه : اغر به خیر ! قهرمانه اصلی هم توی این سریال اسمش آقای همه فن حریف بود ! یادتون اومد ؟ حالا من تا اومدم روی این پست فکر کنم که عنوانش چی باشه ، ییییهویی این اسم اومد تو ذهنم !
*** یه دو سه روزی نیستم ! گیگیلی رو سپردم به مهرانی پس هوای هر سه تا شونو یعنی هوای مهرانی ، مسی و گیگیلی رو داشته باشین . چون فکر نکنم مهرانی بتونه از پسه گیگیلیو مسی بر بیاد . به گلدونا آب بدین . سروناز جون چای به مهرانی بده وقتی از سره کار بر می گرده یا نه بهش یه لیوان شربته آبلیمو بده چون هوا خیلی گرمه . شاد باشین
سلام به دوستان عزیزم...نیمکت نشینهای مهربان....
ممنونم بابت توجهتون...لطف همیشگیتون و محبتتون که هیچ وقت از من حقیر دریغ نکردید....
باید برای عرض تشکر خدمت میرسیدم....
حذف وبلاگم که تو ذهن همه شما یه علامت سوال به وجود اورده دلیل خاصی داشت و نداشت!...
دلیلی که شاید تنها برای نیاز قابل قبول و قانع کننده باشه....فقط میدونم خیلی وقت بود راه نفس کشیدنمو بسته بود.....به هر حال شما بزارید به حساب مشکلات زندگی و روحیات جذرو مدیه موجودی به نام نیاز....
روزی که وبو حذف کردم تصمیم قطعی برای ترک همیشگیه محیط وب رو داشتم اما چه کنم که یارای مقابله با مهر و محبت دوستان رو ندارم....باز هم مینویسم اما به گونه ای متفاوت....فعلا که بین برای همیشه رفتن و اینطور نوشتن دومی رو انتخاب کردم.....اگه اجازه بدید مدتی هیچ جا کامنت نمیزارم کامنتی هم جواب نمیدم اما به تک تکتون سر میزنم و کامنتاتونو میخونم.....تا ببینم کی مشکلات زندگی کمی منو راحت میزاره تا بتونم اون جوری که دوست دارم روزگار بگذرونم.....
میترسم از اینکه اسم بیارم و عزیزی از قلم بیفته....از همتون سپاسگزارم....و امیدوارم لایق این همه لطف باشم!
خواهش میکنم به خاطر من گوهر دوستیتون رو خدشه دار نکنید...میدونم از لطفتونه ولی من راضی به این کار نیستم...
سربلند و سبز باشید
سلام نیاز جونم
خیلی خوش اومدی و خیلی خوشحالیم که با امید برگشتی و میخوای از اول شروع کنی .
دلیلت هر چی باشه واسه حذفه وبلاگت قابله احترامه ولی قول بده که دیگه من بعد به این زودیها خسته نشی که بذاری بری چون دله همه برات تنگ میشه
اینکه یکی از نیمکتی ها ازمون جدا بشه خیلی سخته ولی جمعمونو از هم نمی پاشه چون اینجا آدمای با حالی دوره هم جمعن که قدره دوستیشونو میدونن پس خدشه ای به دوستیهامون وارد نمیشه ولی فقط با رفته یکی ، دلتنگ میشن و هیچوقت هم فراموشش نمی کنن . اینو یادت باشه ! قربونت برم
شاد باشی
من قصد جسارت نداشتم مهران خان...
منظورمم اصلا اینی که تو برداشت کردی نبود...
در ضمن من نمیدونم تو چرا انقد تند شدی؟
داریم با هم حرف میزنیم غیر اینه...
درسته که تو قبل من نیازو میشناختی اما دلیل نداره که اندازه ی من بدونی چی میگه و برای چی
تو همجنسای خودتو میشناسی و من همجنسای خودمو
دعوا هم نداریم...انقدم نگیر منو بزن با اون حرف زدنت
ایششششششششششششش
سلام به غنچه های زندگی عمه!
خوبین بچه ها؟قضیه ی این نیاز ناز من چیه که این نیلو ومهرانی هی کردنش سوژه!!
با اجازه ی بزرگترا من یه چیز بگم...اینکه نیاز رفته حتما یه دلیلی داشته...اما اینکه درسته یا غلطو اجازه بدیم خودش بیاد و اگه لازم دید توضیح بده...تنها چیزی که من میتونم به نیلو جون یا هر کسی که با نیاز ازتباط داره بگم اینه که:
«عزیزم ما نگرانتیم...و خوشحال می شیم اگه کاری از دستمون بر میاد همه جوره انجام بدیم...تنها چیزی که برامون مهمه اینه که تو با مشکلت مثل یک انسان قوی و بااراده و منطقی برخورد کنی...اینو بدون که هر آدمی در زندگیش زمین میخوره..مهم اینه که پاشی ..به موقع و درست...منتظرتیم بی صبرانه...»
در ضمن من چایییییییییییییییییی می خوام ..این سروناز ناز من کوشییییییییی؟
در ضمن امین آقا فکر نکن اینجا پسر سالاریه...عمرا...فکر کردی ضعیفه گیر آوردی قلقلک میدی...ها؟!...به مرجانی میگم به گیگیلیو مسی بگه بیان موش بندازن تو لباستااااادر ضمن چون مهرانیم پسره میگم تو لباس اونم بندازناااا
یه چیز دیگه هیچکی نمی خواد «فرزادی»و «هیچکس»سیخ کنه بیان نیمکت؟!خیلی وقته نیومدن مهمونیمون هاااااااادلم تنگیده براشون...
بعدنشم اینجا کی قراره بآپه؟
سلام بر عمه خوشکل و ملوس
همه خوبن ! والا قضیه نیازی رو تا اونجایی که من میدونم دنگی زده وبلاگشو حذفیده حالا چرا ا... اعلم........... و به قوله خودتو بچه ها حتما دلیله محکمی داشته . حالا این دو تا وروجک یعنی مهران و نیلو هی دارن با هم کنگره میگیرن ، یکیشون میگه نیاز نباید وبلاگشو می حذفید ، یکیشونم میگه حتما دلیلی داشته
این وسط منو گیگیلیو مسیو امین هم آتیش بیاره معرکه شدیم
ولی خودتو ناراحت نکن عمه جونم . اگه نیاز صلاح بدونه خودش میاد . اون دختره عاقلیه .
منم چای میخوام
اون هیچکس رو من سعی کردم بیارمش . و چند بار هم اومد ولی فرزادی رو نمیدونم کوش
آپ ؟ یعنی میگین آپ کنم ؟ آخه ۲ روز دیگه تا اومدنه امین نمونده . یعنی یه باره دیگه هم آپ کنم ؟
پس ببینم نظره بقیه چیه . اگه همه تا اومدنه امین ، یه آپه دیگه می خواین ، من حرفی ندارم و این آبجی مرجانتون و گیگیلییییییییییییییییییی همه جوره در خدمته شمان
همه شاد باشین
بابام اصن نمیدونه دختر داره...
در ضمن داداش امین داداش منم هست دیگه ...باهاشم دعوا نکردم که...حرف زدیم...
تو خوبی؟
آخه مگه میشه دائی جون دکی ندونه دخترش نیلوفره ؟
اوا ! وقتی تو دختر دائیه من باشی پس دختر دائیه امینم هستی دیگه !
چته نیلو جونم ! شکولات میخوای بهت بدم ؟ گیگیلی آب نبات زیاد داره ها ؟
تو خوبی نیلو فسقلی ؟
بوسسسسسسسسس
سلام
عرض کنم خدمتت که این عبارت از دهن خود نیاز هم زیبنده نیست ... ( وبلاگم مثه بچه ام بود و من بچه مو کشتم !! ) حالا به هر دلیلی ..
اون موقع که من هک شدم عمدا اومدم جار زدم که دیگه نمیام و اینحرفا تا اون هکر خیالش راحت شه که من رفتم گورمو گم کردم ...
در اینکه نیاز احتیاج به استراحت و ارامش داره شک ندارم ... اگه من گفتم از نابودی نوشته هام ناراحت شدم حق داشتم چون خودم از بین نبرده بودمشون ...
من در مقامی هم نیستم که کسی رو محکوم کنم ...من کی گفتم که کسی رو محکوم میکنم ..... من گفتم حتما دلیل قانع کننده ای داشته ...
مگه شکست بده ؟ شکست مقدمه پیروزیه ...کسی که بگه من شکست نمیخورم و یا نخواهم خورد دروغگویی بیش نیست ... ادم گاهی شکست میخوره و اونوخ با تجربه ای بهتر از نو میسازه ...من خودم بارها شکست خوردم ...
با من از درک کردن نگو ...و به من این وصله نفهمی رو نچسبون در مورد دوستان ..... اون روزی که تو نمیدونستی که نیاز کیه من با اون دوست بودم ... و فهم و شعورم هم اینقدر هست که بفهمم هر کسی چقدر احساس داره و چقدر عقل ..
غریبه خان من همون دختر داییم
یه دونه نیلوفرم بیشتر نداریم!!!!!!!!!!!!!!!!!!
در ضمن همه اینا رو میزارم نیاز بیاد بهتون جواب بده
نیلو جونم ؟
چرا با داداشیه من دعوا داری ؟ به جونه خودم گیگیلی میاد اون روسری بنفشتو با قیچی ریز ریز می کنه ها ؟ داداشیه من خیلی ملوسه . اصن دلش میخواد با نیاز بجنگه . خب اونوخ گیگیلیو مسی میرن آتیشه جنگ رو میخوابونن . پس غصه نخور . ما همه هوای هم رو داریم . خب ؟
راستی از دائی جون دکی چه خبر ؟ باباتو میگما ؟
خوش اومدی مرجان گلم.
بخاطر زحمات این مدتت هم ممنوووووووووووووووووووووووون!
مرسی همه جونکیه خودم
فدات شم
خواهش میشود من کاری نکردم وظیفه منو گیگیلی بوده همش
سلام سلام
آقا ما هر چی به خودمون فشار آوردیم که نیایم اینجا ، نشد که نشد (!) مخصوصا امروز که به دلیل حضور آقا رضا مشتاق و بازگشت مرجان جان و کامنت عمه حیتائی و ... دیگه نیمکت نور الی نور شده !
***
قبل از هر چیز لازم میدونم که از بروز یه سوء تغذیۀ بزرگ برای نیلوفر خانم ، جلوگیری کنم ... (راستی یه چیزی ، به نظرم الان ما در نیمکت دوتا نیلوفر داریم ، نه ؟!! نمیدونم این نیلوفری که برای من کامنت گذاشته بود همون نیلوئی ، دختر دائیم بید تا ... بهر حال من جواب خودم رو میدم !)
ببین عزیز ، یه نکته بسیار مهم که در مورد حرفهای غریبه وجود داره اینه که اولا : بشنو و باور "نکن" ، ثانیا : اگر میخوای باور کنی "نشنو" ، ثالثا : "نشنو" و باور کن و نهایتا رابعا : هر کاری که حال میکنی بکن ! (خنده)
عارضم خذمت شما سرور گرامی که این دختر خالۀ ما ، واجب الجنگه (!) اصن آقا جون من دوست دارم با دختر خاله کتک کاری کنم ، کی میتونه جلوم رو بگیره ؟؟؟ (یادتونه نیاز برای مرجان از چه شکلکی استفاده میکرد "همون دو تا بالشت ها !") خلاصه اینه اگه دستم به نیاز نرسه ، این قدر قل قلکش میکنم که اشکش در بیاد (سروناز تجربه اش رو داره ، باور نمیکنین برین ازش بپرسین !) تازشم ، هر چی دیرتر بیاد ، جرمش سنگین تر میشه ... اصن شاید تبعیدش کردن به جزایر میو میو (!) یا خدا رو چه دیدی ، شاید فرستادمش چند سال بره جزایر قناری ، طوطو بازی کنه (چشمولک غشمولکی !) بهر حال از من به شما نصیحت ، اگه دوست دارین که این نهمین شگفتی خلقت (نیاز !) زنده بمونه ، باید زودتر برش گردونین ، این حرفا هم تو کته غریبه نـــمـــیـــره ...
در مورد بچه کشی هم ، خدا رو صد هزار مرتبه شکر میکنم که بچۀ تو نیستم ، وگرنه قطعا الان صدتا کفن هم پوسونده بووودم ((-:
***
از خوش آمدگوئی عمه بزرگوارتر (!) هم کمال تشکر و قدردانی رو دارم ؛ همچنین به نوبۀ خودم ، خدمت ایشون و همه نیمکت نشین ها ، این روز حزن انگیز رو تسلیت عرض میکنم و امیدوارم (البته خودم رو میگم هاااا ، به کسی برنخوره !) بجای اینکه فقط عارض به داشتن ارادت باشیم ، کمی هم عامل به کردار اون بزرگواران باشیم .
***
آقا رضا به جون خودم هر وقت میای داداش ، من و همه نیمکت نشینا در جا ذوق مرگ میشیم ... الهی که درد و بلات بخوره تو سر ... (سرش رو خودت انتخاب کن !) چه خبر از خونه داداش ؟ بالاخره پیدا کردی یا نه ؟ اگه پیدا نکردی خبرم کن تا سه سوته با نیمکت نشینا ، نیمکت رو تخلیه کنیم و کنپلت بدیم خذمت شما ... تا دنیا دنیاست هم میذاریم مال خودت باشه (خنده)
راستی ، این جا این قدر بکش بکش هست که این دو تا تیکۀ کوچولوی شما بینش گم میشه ... بیا این ور بازار تا ببینی که چطوری با پنبه سر میبرن (چشمک !) اگه قرار به فرار بووود ، غریبه بیست و چار ساعته تو انفرادی بسر میبرد ... خلاصه راحت باش عزیز دل .
***
مرجان جان کجائی بابا ؟ معلوم هست کجا رفتی ؟ دیگه نبینم که بدون هماهنگی با داداشات خونه رو ترک کنی هاااا (چش غره به سبک خودت !) اصن چه معنی میده دختر تا این وقت شب تو خیابون باشه ! نمیگی خدائی نکرده غریبه ها میدزدنت (نیش ! راستی از نیش نیش چه خبر ، باهاش در ارتباطی یا نه ؟!)
یا حق
سلام امین جونم خوبی ؟
آخه چطور دلت میاد که نیای نیمکت فسقلی ؟
یه قسمتی از کامنتت مربوط به نیلو جونه که بهتره خودش جواب بده . ولی بگم که همش یه دونه نیلوفر اینجا کامنت گذاشته که اونم دختره دائی جون دکی هستا !
اصن کی گفته با اومدنه آق رضا مشتاق همه ذوق مرگ میشن ؟ منو گیگیلی که شوک مرگ میشیم .
اصن من دلم میخواد شب توی خیابون باشم که غریبه (داداش امینم) بدزده منو ! اعتراضی داری ؟
نیش نیش هم فکر کنم باز وبلاگ زده . میگم بیاد خدمتت حسابتو برسه . خندههههههههههههههههه
عبارت بچه شو کشته از زبون خود نیاز بوده و من فقط نقل قول کردم....
یادمه وقتی هک شده بودی میگفتی عطای این دنیای لعنتی رو به لقاش میبخشم...اصلا هم توجه نکردی که چقدر بقیه ناراحت شدن...همین کسایی که میان احوالپرسیه و وقتی میبینن صابخونه نیست و بدتر از اون میگه که دیگه نمیاد ...نمیدونستی که چه حالی شدن دوستات...خود من گفتم تو دیگه نیای منم نمیام...ولی اومدی چون نتونستی ننویسی...حالا نیازم میاد اما احتیاج به استراحت داره...اون تو همین دنیا اذیت شده...مگه تو از هک شدن نوشته هات ناراحت نبودی...مگه نگفتی دوسشون داشتی؟...پس به نیاز حق بده که اینجوری بگه...ببین مهران...ما جای هیچ کس نیستیم که بتونیم حرکاتشو محکوم کنیم... از کجا میدونی حذف وبلاگش قبول شکسته؟؟؟...ازت انتظار دارم بیشتر دوستاتو بفهمی
سلام بر مرجان عزیز
خوش اومدی و امیدوارم بهت خوش گذشته باشه ..
اینم گیگیلی و مسی تحویل خودت ...هر چی نشستیم خودت بیای تحویل بگیری نیومدی که :(( ...خودمون اومدیم
جفتشون صحیح و سالم ......فقط خودم کچل شدم از دستشون :((
سلام مهرانی جونم
مرسی
پس بدون این گیگیلیو مسی حسابی تونستن مچلت کننا که ازت دل نمی کنن . حتما خیلی بهشون رو دادی . خندههههههه
دستت درد نکنه ......... فقط خودم از پسشون برمیام
به به !
جنابه آقا رضا مشتاق ! صفا آوردین . چه عجب از این ورا !!!!!!!
سلام به نیمکتی های عزیز
هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااا . مرجان برگشت . مهرانی لطف کن گیگیلیو پس بده لطفا .
ای وای ! مسی هم باهاشه . خدا بهم رحم کنه
غریبه جان جان خوش اومدی . چندتا دوست برا نیمکت پیدا کردیم منو گیگیلی
ولی به نظر من ، خوبه که آدم از کار کردن نترسه و هرچیو حواله نده به بیرون و اینکه یکی دیگه بیاد درست کنه .
مثلاْ من خودم در زمینه کامپیوتر هیچ گونه تحصیلات اکادمیک ندارم ... ولی تا حالا یه بارم کامپیوترو واسه تعمیر و رفع اشکال نبردم بیرون .
آدم خوبه کارا خونه رو تا اونجایی که میتونه خودش انجام بده ولو به این قیمت که یخده خرابیم به بار بیاد
منتها این مرجان همش دوست داره کاراشو بندازه گردن این و اون
اصلن این ...
* * *
نه بابا ... هیچی
اقا ما اومده بودیم به اعضای خانواده محترم نیمکت تنهایی یه سلامی بدیم و عرض ادب که دیدم مرجان پست نوشته ...
کجا رفته این دختر ..؟!
یه چند روزه نیست دلم واسش تنگ شده
البته خیلیم دل تنگ نشدیما
همچی اندازه یه نک سوزن دلمون تنگیده براش
( غمگین مولک)
داداش مرجان کی بود ؟!!!
تا داداش مرجان شاکی نشده ما جیم بزنیم
.
.
سروناز ..ما باید سریع فرار کنیم ... نمیرسم چایی رو بخورم ... قربون دستت چایی منو بزار جلو مهران
الفرارررر
سلام آق رضای مشتاق
درسته ! ولی بعضی چیزا تخصص میخواد که آدم اگه حواله نده بیرون بدجوری میافتیم توی هچل
خب منم برنامه های کامپیوترمو خودم راست و ریست می کنم ولی گاهی وقتها دیگه شرمنده کامپیوترم میشم و باید ببرمش دکتر که دوا درمونش کنن
باز اومدی گیر دادیا !!!!!!!!!!!! خندههههههههههه
آهان میخوای بگی که مار از پونه بدش میاد جلوی خونه اش سبز میشه آره ؟ (نیشمولک)
اصن مگه تو هم دل داری آق رضا ؟ که حالا یه کمی تنگ بشه ؟
اسمه اون که خوب بلده آتیش بسوزونه امین بود که الان درس داره . حیفففففففففففففف
خیال کردی ! تا اومدی ، گیگیلیو فرستادم دره خونه رو قفل کنه در نری ! آخه میدونستم که بیای الم شنگه راه میندازی بلوا میشه (غششمولک)
بهههههههه غریبه ی بزرگوار!سمیرای عزیز....
به خونه خوش اومدییییییییییییییییییییییمممممممممم!!!!!!
(نماینده ی جمع خود شیفته ها)
الهی که سه تاتون جیزه جیگر بگیرین که هممون مردیم از دلتنگی (خندههههههههههههه)
سلام
شهادت فاطمه (س) الگوی کاملی که نمیشناسیمش رو به همه ی نیمکت نشینای با صفا تسلیت میگم....خدا صبرتون بده ...چون کس بزرگی رو از دست دادین...
و اما؛
«بانو !دعا کن برایمان ؛با همان دستهای خسته ات و از خدا بخواه که این در گشوده ی همراهی در آشوب کوچه های خاکی آخرازمان بسته نشود و پشت در های بی لیاقتی نمانیم...»
منم شهادته حضرته فاطمه رو به همه نیمکت نشینها تسلیت میگم
التماس دعا
سÙا٠ÙبÙاگزÙباÙÙدارÙبÙÙ ÙÙ٠سربزÙتÙتÙÙزÙÙدش٠ÙسرسختبراÙپسÙردسÙدرÙاhttps://shabgard.org/forums/showthread.php?t=11731http://takfanar.persiangig.com/Cracked/myf/zip/help Tak Tools 2 Beta.GIFhttp://takfanar.persiangig.com/Cracked/myf/zip/Tak Tools 2 Beta.zipSendtoallPlz
یعنی چی اونوخ ؟
سلام
عرض شود که این مثالی که زدین و فرمودین تپه مورچه بچه اش بوده و اونو کشته یه مقدار همچین عقلایی نیست !! کاش یه کسی تکذیب میکرد این حرفو ...یا این نوع حرف زدنو ...
گاهی شعرا میگن شعر های ما مثه بچه هامونن ...یا نقاش ها همینطور ...
نیاز وبلاگش رو دوست داشت و در این شک ندارم ... نیاز حساس بود و در این شک ندارم .... دلیل قانع کننده ای هم داشته برای حذف کردن وبلاگش که در اینم شک ندارم ..
اما من حذف وبلاگ رو یه شکست میدونم ...از این تعبیر بچه اش رو کشته هم متنفرم ... و اینو توهینی به نیاز میدونم ...یه ادم حساس هیچوقت حتی به طور تمثیلی هم اینکارو نمیکنه ... اونم یه مادر فرضی ..
نیاز اینطور صلاح دیده و قابل احترامه نوع دیدگاهش ...البته اگه بخوام ایراد بگیرم میتونم اما الان صلاح نیست ....
ادم تواین دنیای مجازی میاد صبح به صبح به چند تا خونه سر میزنه و احوالپرسی میکنه ...یه روز صبح میاد میبینه یه خونه درش بسته است و صابخونه بدون خدا حافظی رفته ...دلش شور میزنه ..مخصوصا اینکه صابخونه ادم عاقل و مبادی ادابیه ...
من براش ارزوی ارامش دارم ...
سلام
از حضورتون توی وبلاگ حقوق = انسانیت خیلی خوشحال شدم و منتظر نظرهای بعدی شما هستم .
پیروز باشید
سلام
چشم خدمت می رسیم
نیاز برمیگرده...باهاش حرف زدم...
اعصابش به هم ریخته...از گفتن علتش معذورم...
حالش که بهتر شه برمیگرده...
در ضمن امین خان...فک کنم دیگه همه میدونن نیاز چقد حساسه...پس اعلام جنگتو پس بگیر...
نیاز می خواد یه کم استراحت کنه...
منم جای اون بودم همین کارو میکردم...فراموش که نکردین؟ تپه مورچه بچه ش بود و اونو کشت...پس دلیل قابل قبولی داشته...
امیدوارم که برگرده . دلمون براش تنگ میشه
آخه آدم چرا باید به خاطره یک سری مشکلات باید بچه اش رو بکشه ؟ من اینو نمیتونم بپذیرم
سلام به نیمکت نشینا
هر چند که داداش ما رو ممنوع الورود کردند اما به دلیل اضطرار پیش آمده ٬ جسارتا خذمت رسیدم تا شخصا این حرکت دختر خاله نیاز رو محکوم کنم ...
از همین جا هم بهش اعلام *** جنگ !*** میکنم !
...
راستش از صبح که دیدم وبلاگش نیست ٬ خیلی اعصابم خورد شد و حسابی بهم ریختم ؛ ما آخرشم نفهمیدیم که چرا بعضی ها آخرین کار رو «منظورم حذف کردن وبلاگه» به عنوان اولین و آخرین راه حل میدونن !!! عجبا ...
...
یا حق
سلام به روی ماهت
شما و حیتایی و سمیرا بعععععععله ! ممنوع الورود هستین !
راستش منم از اینکه ییهو بذارن برن خوشم نمیاد . باید باشن و اگه مشکلی بود باهاش بجنگن . اینجوری بهتر از اینه که میدون رو خالی کنن
سلام بر اهل نیمکت
نیاز عزیز نیست ....وبلاگش رو پاک کرده ... براش نگرانم و دلواپس ...
نیاز مهربون اگه اینجارو خوندی لطف کن علت اینکار رو بگو ...دوستانت دلواپس تو هستند ...
یا علی وو
سلام مهرانی
آره انگار باز حالش گرفته ...........ولی گفته که بعده مدتی برمیگرده . پس صبر می کنیم
سلام به بچه های گل گلاب نیمکت
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااییییییییییییییییییی
نمی دونین چقدر دلم براتون تنگ شده بود .
خیلی دوست داشتم زود تر از این ها بیام پیشتون ودر کنارتون باشم
الانم خودمو از دست این جزوه ها به زور خلاص کردم تا بیام این جا یه خستگی حسابی در کنم
امیدوارم حال تک تکتون خوب باشه و روزگار خوشی را سپری کنید
دوست دارم از دست من دلخور نباشید که چرا کم میام به نیمکت سر می زنم؟
اولین امتحانم آخر همین هفته است و آخریش یک هفته بعد تموم میشه
این روزا خیلی تلاش می کنم امیدوارم تلاش هام بی نتیجه نباشه
برام دعا کنید بچه ها ...
دست همتونو می بوسم
به امید دیدار دوباره
سلام سمیرا خانومم
دله همه ما برات تنگ شده عزیزم
ما فقط ازت میخواییم که خوب درسهاتو بخونی ! اونوخ بعدش با خیاله راحت میتونی به نیمکت سر بزنی گلم
قعلا درس درس درس
سلام مخصوص هم خدمت دختر خاله گل ...نیاز عزیز و مهربون ...
امیدوارم روزگار بر وفق مرادت باشه عزیزم ... :))
یا علی ..
قابله توجه نیاز جون
سروناز جونم چایی ها رو بیار یخ نکنه ...
سمیرا جونم هر جا هست موفق باشه و پر کار ..
قابله توجه سروی جون و سمیرا جون
سلام مخصوص به حیتایی گل گلاب ..
حیتایی جون ایمیلت رو بذار کارت دارم ...
موفق و شاد باشید
قابله توجه عمه حیتایی جون
سلام بر داداش امین گل گلاب
چاکریم داداش
فعلا شما ورود ممنوعی ..
معذرت ولی برو به درس و. مقشات برس :))
قابله توجه امین جون
سلام بر اهل نیمکت
دلگیر نباشین ابجی مرجان جوونم نیست ...
منم دلم براش تنگ شده :((
خدا کنه بهش خوش بگذره و زود برگرده :))
قابله توجه اهالیه نیمکت ! در غیابه مرجان (یعنی خودما)
ما به بابام میگیم آچار فرانسه!!!!!!!!!!!!
همه کار بلده...از تعمیر وسایل کوچیک تا نصب ماهواره!!!!!!!!
اصلندشم هیچیو خراب نمیکنه...
اصن باباها همشون این ریختی ان ! خندههههههههههههههههههه
مرجان جان سلام
خوبی؟
اصولا این آقایون مادرزادی اینجوریند ... یعنی وقتی میخواستند وارد دنیا بشوند خدا دم گوششون بهشون سفارش اکید کرده که یه وقت تعمیرکار و تو خونه ات راه ندایا... تو خودت یه تنه همه فن حریفی ... حتی به موقع اش آپولو (آپولون؟) هم میتونی هوا کنی!!! بخدا راست میگم ... اگر غیر از اینه پس چرا اخلاق بابای منم هویجوریه؟ تازه برید خدا رو شکر کنید بابای شما میره سراغ وسایلی که خراب شده ... من چی بگم که جرات نداریم یه وسله برقی نو رو نشون بابام بدیم... چون همون ابتدای امر دل و جگر اون وسیله مادر مرده و درمیاره و میریزه رو فرش ... به قول خودش می خواد ببینه این وسیله از اولش چه جوریه!
مرسی که سرزدید.
شاد و پیروز باشید و در پناه حق.
سلام عزیزم
واییییییییییییی کلی خندیدم . بابائه تو که دیگه محشره ! اصن میگم چطوره به بابائه منو تو بگیم یه تعمیرگاه راه بندازن واسه وسایله خونگیه برقی که سوختن ! بیارن مردم تا این دو تا تعمیرش کنن !
خندهههههههههههههههههههه
سلام مرجان جون....خوبی عزیزم؟
در مورد این پستت هم باید اعتراف کنم تو خونه ما از این خبرا نیست و مردای ما بی عرضه تر از این حرفا تشریف دارن...یه تعمیر کار داریم از وقتی من ۱ سالم بوده میومده خونه ما هر کاری هم بگی بلده از لوله کشی گرفته تا کارای مربوط به کابل مخابرات....!!!...فک کنم اسم اونو باید گذاشت همه فن حریف نه مردای خونه ما!...
از همین جا به غریبه عزیز هم سلام عرض میکنم....خیلی دلم برات تنگ شده بود...خیلی...و همین طور برای حیتای خوبم...
تا اونجایی هم که یادم میاد برای تمام پستا(یا بیشترشون)من کامنت گذاشتم..اما انگار یک کامنت جزو کامنتا حساب نمیشه اره؟؟!!....به هر حال تو هر شرایط روحی که بودم به نیمکت سر میزدم....و همین جا هم از زحمات مرجان خوبم تشکر میکنم...
مرجان کجا میخوای بری؟؟...الان برات اس.ام اس میزنم ببینم چه خبره!
شاد و موید باشید
سلام نیاز جونم
جالبه برام ! اولین باره که چنین چیزی میشنوم . وای نیازی چقده شما با کلاسین . خودت که میگی دوست نداری وقتی ازدواج کردی کار کنی که خوش به حاله شوهرت سره این موضوع نمیخواد باهات کل کل کنه ، یه بار یادمه گفتی همه زنهای فامیلتون مقتصد هستن و پول رو حیف و میل نمی کنن ، توی پسته بازی وبلاگیت هم که گفته بودی خوب میتونی احساستو کنترل کنی ، الان هم که میگی مردای خونه شما خود تعمیرکار نیستن . نیازی جدا احسنت به تو که خیلی عاقلی و (با گریه) منو گیگیلی کم کم داریم بهت حسودی می کنیم که ! خوششششششش به حالت
چرا تک کامنتها به حساب نیاد عزیزم ؟ خیلی هم یادمونه .
مرسی از تشکرت
شاد باشی
سلاااااااااااااااام داداااااااااااااش امین خوبییییییییییییی
واییییییییییییی نمردیم و دوباره روی شما رو هم دیدیم
خداییش خیلی دلم برات تنگ شده بووووووووووود
واییییییییییی همین جمعه امتحاتن تموم میشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بیا برات یه عالمه بستنی خریدم و تو نیمومدی بخوری بیا هممممممه رو بخور
واییییییییییییی من چقذه ذوق زده شدممممممممممم
قابله توجه امین جون
چقدر جالبه...اینجا هر بار توسط یکی اداره میشه...
دست کسی که الان سپردین خوب از پسش بر میاد...براش اآرزوی موفقیت میکنم تا نیمکتمون پابرجا بمونه
نه عزیزم . هنوز دسته منو گیگیلیه . این چند روز هم که نبودم تاییدیه رو برداشته بودم که کامنتها همینجوری توی هوا نمونه و با هم گپ بزنین . ولی حالا می بینید که برگشت تا دوباره پوست از کله اتون بکنم . خندهههههههههههههههههه
پ . ن 2 : اولین کامنتی که برای اولین پستت گذاشته بودن به نام "لامپا" بود ... با اینکه تقریبا دارم از تعجب شاخ در میارم اما برام خیلی جالبه ... یعنی ممکنه که لامپایی دوباره برگشته باشه ... البته فکر نکنم که تو (آبجی مرجان !) بشناسیش ... اما گل پسر عمو محمد خیلی خوب میشناسش ... لامپا از اولین کامنت گذارهای نیمکت بوده ... اما ....... یعنی برگشته ، آیا ؟!
واسه منم جالب بود ! آخه لامپا وبلاگشو حذف کرده بود . ولی تا دید نیستی ، رفت !!! گریههههههههههههههه
پ . ن 1 : وقتی خوب توجه کردم ، متوجه شدم که اگه کامنت های متوالی داداش مهرانی نبود ، اوضاع نیمکت حسابی به هم می ریخت . گفتم به این وسیله یه تشکر و خسته نباشید مخصوص بهش گفته باشم .
*ممنووونمممم داداش *
هم کامنتهای مهرانی هم کامنتهای نیلو جون و گهگاهی هم سروی جونم که اگه نبودن دله منو گیگیلی بدجورتر می گرفت
----------
قابله توجه مهرانی
سلام سلام
سلام و درود و دو صد بدرود (قبل از همه !) به آبجی مرجان گل و بلبل و سنبل و شاخ نباتم ... که الهی داداش امینش قربون این همه خوبی هاش بشه ... و بعد از آبجی مرجان نیمکت نشینه ، نیمکت رانم (!) عرض ادبی دارم بی پایان خدمت همه اعضای خانواده و سایر رفقائی که در این مدت قدم رنجه کردند و با حضورشون ، سرای ما رو سرافراز نمودن .
خوبی داداش مهران ؟ اوضاع احوالت رووو به راهه آق داداش ؟!
گل پسر عمو هیچکسم در چه حاله ؟ کیفت کوکه پسر عمو ؟!
آبجی کوچیکه چطوره ؟ در چه حالی سروناز مهربوووونم ؟!
دختر عمه فاطمه رو هم میبینم کههه .. بابا با معرفت ؟!
به به ، دختردائی هم که اینجاست .. خوبی نیلوویی ؟!
بله دیگه ، عمه خانم هم که باز شرمنده کردن ...
(( امیدوارم کسی رو از قلم ننداخته باشم ؛ اگه کسی بوده که کامنت گذاشته و من جاش انداختم ، آبجی مرجان جان خودت یواشکی بهم بگووووو !))
و البته ، عرض خوش آمدی هم دارم خدمت همه عزیزان تازه وارد نیمکت نشینم ؛ انشاءا... به زودی با هم آشنا خواهیم شد (خنده)
اما فارغ از احوال پرسی و دیده بوسی های اولیه ، مثل اینکه من باز باید نیومده حال یکی رو بگیرم (!) بله ، حتما دیدین که اسم یکی از اعضاء لووووس خانواده که تو این چند وقت برامون کامنت گذاشته رو نیاوردم .... کاملا درسته ، همون دختر خاله لوووووسه (خنده !) ""باز تو چت شده دختر ، حالا دو روز سوهان روحت (غریبه !) نبود که بیاد بهت تیکه و قلنبه و متلک و .... بگه ، باید جمع کنی بری (حالا کی گفته که اون بخاطر این حرفا رفته که تو باز چائی نخورده پسر خاله شدی و خودت رو صمیمی میگیری !) باز چی داره تو اون دوگولت قیلی ویلی میره که برامون تریپ باکلاسی میزاری و هموووجووو الکی الکی سایه سنگین شدی ، هان ؟! دوست دارم بیام (البته با اجازه بزرگترهااا !) لهت کنم !!! «بذار برگردم ، هر چند که تو ترکم ، اما حال تو یکی رو میگیرم ... حاااالاااااا ببییییییین (گریه !)»""
خوب آبجی مرجان ، دیگه چطوری (؟!) میبینم که یه کامنت اون پایینا گذاشتی که ... مثل اینکه تو هم دوست داری دعوات کنم هاااا (اون شکلک که نافرم شاکیه !) آخه اگه تو نبودی که الان به اندازه سر من (!) روی نیمکتمون خاک نشسته بود ؛ به حدی که دیگه ده تن هم نمیتونست گرد و غبارهاش رو جمع کنه ... بازم منت خدای را عزوجل (!) که معرفت تو و گیگیلی و مسی بود وگرنه الان نیمکت مون به تاریخ پیوسته بود ...
من جمعه هفته دیگه آخرین امتحانم رو میدم . بعدش هم یه خبرای تازه ای هست که اگه قطعی شد بهتون میگم ... خلاصه اگه یه چند روز دیگه لطف کنی و هم چنان سکان دار باشی ، داداشیت رو حسابی شرمنده کردی ...
ببخش که نتونستم برای پست های قبلیت کامنت بگذارم ، راستش این ترم هم اوضاع درسی ناجوره ، هم اوضاع امتحانی ... من الان حدودا یه هفته ای میشد که نت نیومده بودم (!) همین هفته پیش چیزی حدود یازده واحد امتحان داشتم که مثل مرد (البته احتمالا !) می افتم !... خلاصه اوضاع و احوال خیلی تعریفی نیست ولی باز هم خدا رو شکر ، هر چی خدا بخوااااد ... ما که آنچه در وسعمون بود ، عرضه کردیم ...
سعی میکنم تو این هفته بیشتر بهتون سر بزنم ...
* موفق باشی عزیزم *
یا حق
سلام داداش کوچولوی عزیزم
فکر کنم دائی جون دکی پدرامو دختر خاله نیاز رو از قلم انداختی واسه سلام دادن . فکر کنم زیادی درس خوندی . وای حالا چیکار کنیم به سرت نزنه یه وخ ؟
بیخودی به نیاز جون گیر نده ! اون فقط واسه یه پست نظر نداد که بعدش دیگه اومد . حالا مدتی رفته استراحت کنه . امین به جونه خودم نیومده بخوای دعوا راه بندازی با دختر خاله و دختر دائی دعوا کنی میندازمت توی یه اتق مسیو گیگیلیو هم میذارمت پیشت در رو هم قفل می کنم . گفته باشم !!! (چش غره)
خیلی خوش اومدی امین جونم
خدا نکنه فدای آبجی مرجانت بشی که هنوز حیفی (هنوز بزرگ نشدی که حاله دخترا رو بگیری ! غششششششششمولک)
شاد باشی
خوب درس بخون
صبر کن ، صبر کن .... فکر کنم داره یادم میاد .... گمونم غریبه باشم (!) تو هم باید نیمکت نشینم باشی .... پس حتما اینجا هم نیمکت تنهائی هامه .... یعنی درست اومدم (؟!) اصلا ولش کن ، اینا مهم نیست .... مهم اینه که من آمده ام های های ... من آمده ام ... (خنده ی نیشداره ، غشمولکیییییی !)
اینجا کجاست ؟!...
اینجا خونمونه ! اصن تو کی هستی ؟ نکنه داداش امینمونو خورده باشی ! بگم مهرانیو مسیو پسر عمو هیچکسو دائی جون دکی بریزن سرت تا میخوری بزننت ؟ بلکه امین از توی دهنت بپره بیرون . قورتش دادی ؟ الهی جیزه جیگر بگیری !
تو کی ای ؟!...
خب ما ماییم دیگه ! منو گیگیلی ! مسی هم هست !!
من کی ام ؟!...
فکر کنم داداش کوچولو باشی
بفررررررررررررمایدددد چای
فکر کنم فقط داداش مهران خونه باشه
خوب داداشی بیا چای بخور
زیاد نخوری ها
صبر کن بچه ها هم بیان
بستنی هم می خوری؟
بیا این بستنی رو هم بخور
خصوصی برات خریدم
قابله توجه مهرانی
مرجان جونم درسته که نیمکت بدون داداش امین صفای قبلی خودشو نداره ولی این هیچ ربطی به تو و گیگیلی عزیز نداره
هر کسی جای خودشو توی دلمون واسه همه داره و بی شک همه بچه ها از جمله خودت و خودم دلمون برای اونایی که نیستن یه ذره شده ولی چاره چیه . صبر می کنیم
تو واقعا گلی و خوب تونستی گرد رو از چهره نیمکت پاک کنی این حرفه رو نزن که به دل می گیرمااااااااااااا
چای هم بهت نمی دم اگه دیگه از این حرفها یزنی
فدات بشم آبجی گله . آبجی کوچیکه جونم
تو رو خدا چای بده حالا دیگه من هیچی نمیگم اصن لال میشم خوبه ؟ شیرینی هم بذار بغله اون چای . آخه چای با شیرینی می چسبه
سلام عمه حیتایی عزیز خوبی
واییییییییییییی عمه دلم برات یه ذره شده بود
خبری از داداشی نداری؟
وای عمه جونی اگه تونستی بازم بیا
ما به حضورتون احتیاج داریم
قابل توجه عمه حیتایی
سلام به مرجان جون مهربون و ناز و دوس داشتنی
خوبی عزیزم ؟
همه فن و حریف
منم خیلی از این کارا می کنم ولی کارهام همیشه خراب از اب در نمیاد
دلم میخواد بتونم که کارهام رو خودم رو براه کنم
مثلا می گم چرا برم و دو ساعت ناز داداشم رو بکشم تا بیاد و خونه رو رنگ کنه خودم می کنم !!!
سلام قربونت برم
وای سروی جون به دادم برس . همین چند ساعت پیش رسیدم . از وقتی اومدم دارم کامنت جواب میدم . سرم داره گیج می زنه پر میخوره . چای بیار برام
خوبه آدم کارا رو خودش انجام بده . حتی تعمیر کردن که لذت هم داره . مثلا من خودم وقتی دوشاخه ها اتصالی داره پیچشو باز میکنم و سیماشو خودم وصل میکنم . ولی بعضی کارا دیگه تخصص لازم داره که نمیشه
شاد باشی
وای خدا جون ! چقده آهنگه وبلاگت قشنگه امین جونم ! عوضش نکنیا ؟ اگه عوضش کردی میکشمت ، یعنی گیگیلی میکشتت (نیش)
مرسی که سر زدی عزیزم! لینک کنم ؟
خواهش میشود ..........آره عزیزم بفرمایین !
این باعثه افتخاره نیمکت و بچه های نیمکته که لینکه نیمکت توی وبلاگه شما باشه
مرسی یاسی . بوس
خیلییییییی خوشحالم که دوباره اومدم.آخییییییییییییش!
خوبین بچه ها؟چه خبرا؟ما رو نمی بینین خوشحالین؟
دستت طلا مرجان جونم!
منم دلم برات تنگ شده مهرانی!
سروناز ؛فاطمه؛مهمونهای عزیز چطورین؟
دلم قده یه نخود شده براتون.
میگم مرجانی بابای منم همینجوریه اما خرابکاری نمی کنه خداییش.مثله مهرانی هنرمنده!!!!!!!
منو گیگیلی هم خوشحالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییم
تو رو نمی بینیم بیشتر عقده ای شدیم منو گیگیلی
بچه ها همه دلتنگت بودن . البته من از خودم دارم میگما ؟ فقط از زبونه مهرانی و سمیرا شنیدم که دلش تنگه برات همین !
جدی ! پس خوش به حالتون شده
سلااااااااااااام
هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
سلام عمه جونم عزیزم قربونت برم
عمه کمی درده دل کنم باهات ............هیششششششششششکی منو گیگیلیو دوس نداره ........ملت (به غیر از دو سه نفر) تا فهمیدن نیمکت دسته منو گیگیلیه در رفتن (اون شکلک ناراحته که هی مماخشو میکشه بالا) دو بار هم اومدیم توی این کامنتدونی درده دل کردیم ، یه بار توی کامنتدونیه این پست یه بار هم توی کامنتدونیه اون پست ! ولی حتی نخوندنش که چی گفتیم (بازم اون شکلک ناراحنه مماخیه)
گریهههههههههههههههههههههههههههههههههه
اههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
گریههههههههههههههههههههههههههههههههههه
زود برگردین تا بیشتر از این منو گیگیلی عقده ای نشدیم
حالا مسی دماغو شد اره :((
خب طفلک سرما خورده از بس زیره کولر خوابیده . چیکارش داری بچه رو !
سلام
خوب منم همینجوریم ...اما خوب خداییش خراب نمیکنم ..از بخاری گازی بگیر تا تلویزیون ...سه سوته حله ...البته از بعضی کارا بدم میاد مثه لوله کشی ... اما کلا دستم به کار میگیره ..
سلام مهرانی جونم
پس خوش به حاله خانومت ............ و خوش به حاله خودتو جیبت (چشمک)....... انگار همه مردا اینجورین . خندهههههههههه
دوست خوب سلام
به نظر شما زیباست که این گونه حرفها زده بشن ؟!
سلام عزیز
کدوم حرفها ؟