ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
به نام حضرت دوست
توجه .................................................... توجه
اوه ببخشید ، منظورم اینه که لامپا هم در دنیای مجازی صاحب خونه شد و به جمع وبلاگ نویسان دنیای مجازی پیوست ...
در مورد پیشینۀ لامپا ، چیز زیادی جهت گفتن ندارم « و به عبارت دیگه : اجازۀ گفتن چیزی رو ندارم ... » با این وجود میتونم بهتون بگم که ایشون از یاران همیشگی وبلاگ من ، محمد و سایر دوستان هستند ولی به دلیل پاره ای از مشکلات ، چند ماهی بود که لیاقت خوندن کامنت هاشون رو نداشتیم .
بهتون پیشنهاد نمیکنم که بهش سر بزنید (!) چون اطمینان دارم که ساکنان دهکدۀ غریبستان ، این قدر با لطف و محبت هستند که به مهمان جدید دهکده خوش آمد بگن و با آغوش باز ، یار و همراه اون رو در این دنیای مجازی باشند ...
یا حق
سلام عزیز ....
از لطفت ممنون اما اینایی که گفته بودی هیچکدوم من نبودم .....
نه دلم آسمونیه و نه خودم اصلا جز آدما میدونم ..... خیلی مونده تا آدم بشم ....
والا بدبخت بیچاره ما هستیم شما که سروری عزیز .....
دلت دریا .... یاعلی
علیک سلام به عزیز دل
لطفی در کار نبود ، سراسر واقعیت بود و بس ... باز زدی تو مایه های شکسته بندی !!! (:
همین که آدم خودش رو جزء آدم ها نبینه ، یعنی خیلی بزرگه (!) چرا که به معنای واقعی آدمیت پی برده و این گام مؤثریست برای پیشرفت و تعالی . بهت به دلیل رسیدن به این طبع بلند و دیده وسیع ، تبریک میگم ...
راستش به نظر من ، در فلسفۀ آدمیت چیزی به نام بیچاره و یا سرور تعریف نشده (!) ما ها چرخ دنده های جهان هستی ، هستیم که در کنار هم میچرخیم و باعث بقا میشیم . پس همه با هم یکسان و به هم وابسته ایم . این معنای همون عدل الهیست ...
شاد باشی و پیروز . دوست داشتی بازم از این ورا بیا .
یا حق
ااااااااااااااااا من اینجا پیام گذاشته بودم کو ؟
سلام
مشخص شد که خیلی وقته از این طرفها نیومدی ((:
احتمالا این موضوعی که گفتی « گذاشتن پیام » مربوط به پست قبل میشه ! به هر حال ٬ این پست که تا به این لحظه ٬ لیاقت دیدن کامنت شما را نداشته ...
من و پستم ٬ منتظریم .
یا حق
تپشهای قلبم را به باور خاطره هایم پیوند می زنم ،
و سرزمینی را که همزاد با خاک است و کهن تر از تاریخ ، برای نوباوگان خاک و تازه به دوران رسیدگان تاریخ زمزمه می کنم .
زمزمه می کنم که :
من از نسل شب شکنان روزگارم ،
من از نسل نورآفرینان پاک ،
از سلاله پاک آریائیان بردبارم ،
منم میراث هزار ساله زمین ،
همان ازشرق تا غرب گسترده آغوش ،
همان پیام آور مهر و دوستی ،
همان گرفته در فش آشتی بر دوش
نه خود ستیزم ، نه دیگر ستیز
مرا و یادگاران مرا به نیکی یادآر
که یادگار یادگاران من ، همه شادی است و شادمانی ؛
. . .
شب است و گیتی غرق در سیاهی
شب بلند است و سیاهی پایدار ، ولی
باور به نور و روشنایی است ،
که شام تیره ما را ، از تاریکی می رهاند
و از دل شبهای یلدا ، جشن مهر و روشنایی به ما ارمغان می رساند
تیرگی هاتان در دل نور خاموش باد ،
شب یلدا را به نور قرنها قدمت جاری نگه داریم . . . .
شب یلدات مبارک دوست من
* یاس سفید *
سلام
با عرض تشکر از لطفی که به حقیر داری . باید بگم که به حق تبریک بسیار زیبا و از اون مهم تر ، پربار و آموزنده ای بود .
میدونی ، من آرزو میکنم روزی برسه که نه تنها شب یلدا ، بلکه :
تمام شب هایمان را به نور قرنها قدمت جاری نگه داریم . . . .
یا حق
با اجازت میدم دیدن لامپا
سلام
اجازه ی ما هم دست شماست . لطف میکنی ...
یا حق
حتما تا حالا شده که یه چیزی اونقدر غافلگیرت کنه که زبونت بند بیاد و نتونی چیزی بگی حتی یه کلمه.این حس امروز صبح منه وقتی بلاگت رو باز گردم ولامپا رو وسط صفحه دیدم باور نمیکردم که من نشسته باشم وسط قریبستان. البته هنوزم شکه هستم ولی زبونم باز شده اما جمله ای پیدا نمیکنم برای تشکر.
یاحق
سلام
ای بابا ، دیگه اینقدرهام که تو فکر میکنی ، اتفاق مهمی نیفتاده . شما به قول گل پسر عمو : صاحب خونه ، منبع روشنایی ، یکی از دلایل دوام و ... اینجایی . اگرم تا حالا ننشسته بودی وسط غریبستان ( البته از نظر ظاهری ، وگرنه از نظر باطنی که همیشه حضورت در این کلبۀ فقیرانه حس میشه ) به خاطر این بوده که خودت دوست داشتی ، ناشناس بمونی و من هم به احترام نظر تو ، اسمی ازت نبردم ؛ وگرنه ...
دیگه این جمله رو تکرار نکن که از دستت ناراحت میشم هاااااااا ... آخه من کاری نکردم که نیاز به تشکر داشته باشه ؟؟؟
همین که شما در اینجا حضور داری ، مایه ی دلگرمی غریبستانه ؛ امیدوارم که این حرکت من ، گام کوچیکی در جهت پیشرفتت باشه ...
یا حق
سلام داداشی عزیز
امیدوارم که حالت خوب باشه
چشم حتما میر م منم پیوستنش به جمع وبلاگ نویسها رو تبریک می گم
مواظب خودت باش
بای
علیک سلام خواهری
شکر ایزد منان راست . میچرخه چرخ گردون ... شما چطوری ؟
ممنونم از اینکه همواره به همه ، لطف داشته و داری « این جمله در انده ((END )) کلیت ، به سر میبره (: »
به روی چشم و همچنین ...
یا حق
سلام
مهمان من و توایم! صاحبخانهاست این روشنایی...
پیروز باشی.
علیک سلام گل پسر
باز یه چیزی گفتی که غریبه در دم ناک اوت شد ...
به عبارت دیگه : غریبه اصولا در برابر استاد هیچکسش ، هیچه (:
پس نتیجه میگیریم که اگه جواب این حرف حقت رو ندم سنگین تره (:
به عبارت دیگه : حرف حق جواب نداره .
شاد ، پیروز ، سربلند ، برقرار ، به یاد خدا ، در پناه حق و ... باشی عزیزم .
به عبارت دیگه : یا حق ((:
آخ آخ آخ
شرمنده. میگم همش از پیریه.
امیدم به این چشما بود که اونم از دست دادم. چه فاجعه ای!
:">:">:">:">:">:">
سلام
آخه چرا آخ ؟ ( این یک سوال آلمانیه ! )
دشمنت شرمنده ( یعنی همون غریبه ! ) راست میگی ( حالا تازه اول راهی ؛ یواش یواش پارکینسون و ... هم میگیری ! )
با توجه به این اتفاقی که افتاد ، میشه نتیجه گرفت که شما هیچ وقت در زندگی تون ، امیدی نداشتید ((:
حالا زیادم جو نگیرت (!) همچی میگه فاجعه که اگه ندونی ، فکر میکنی چه فــاجــعــه ای (!) رخ داده ...
در نهایت باید بگم که از این جور مسائل ، زیاد پیش میاد . تازه خیلی هم خوب بود ، چون باعث شد که چند دقیقه ای روی این چهرۀ عبوس زندگی زده مون ، طرح لبخند نقش ببنده و تغییر روحیه ای کاملا طبیعی داشته باشیم . از این بیشتر چی میخوای ؟!!!
یا حق
سلام
چشم. ولی فکر نمیکنید اگه لینک سرزمین روشن لامپا رو هم اینجا بذارید محبتی به سایر دوستان هم باشه؟
( حالا گفتن بعضیا یه حس هفتمی دارن ٬ نه اینکه بدون آدرس بتونن راهی رو پیدا کنن.)
البته ببخشیدا !! فقط یه پیشنهاد بود. ...
علیک سلام ، سلام از بندست
به جون غریبه هر چی فکر کردم ، جواب این گافی که دادی رو چی بدم ( که البته ، نه سیخ بسوزه و نه کباب ! ) هیچی به ذهنم نرسید ...
جون همون جزیره ای که توش زندگی میکنی (!) خودت رو بگذار جای من . جدا جواب خودت رو چی میدی ؟؟؟
فکر کنم اینقدر از این حس هفتمت تعریف کردم که چشم خوردی ((:
یا حق