نیمکت تنهایی من، تو و او
نیمکت تنهایی من، تو و او

نیمکت تنهایی من، تو و او

زهرا کجا و ...

به نام حضرت دوست

     سلام و عرض ادب و احترام

   یاسر (همکارم یا بهتره بگم: یکی از دوستان خوبم!) یه روز تو شرکت برام این چنین خواند :

"زهرا" کجا و مدحت ما گنگ و لال ها
در وصف او گرفته زبان ها مجال ها ..

اما بعد از اینکه سرودش رو با سایر دوستان مداح و شاعرش بررسی کرد، دید که ترکیب گنگ و لال از نظر کلامی مناسب نیست و به ناچار مفهوم فدای کلام شد و بیت فوق این چنین شد :

مبهوت مانده فلسفه از این کمال ها
از لطف او گرفته زبان ها مجال ها ..



پ.ن:
سایت یاسر رو برای دوستداران اشعار مذهبی، به لینک هام اضافه کردم .


یا علی مددی
یا حق

نظرات 5 + ارسال نظر
مرجان پنج‌شنبه 31 فروردین 1391 ساعت 11:10 ب.ظ http://dayy.blogsky.com

سلام بر داداش کوچیکه
یادی از ما نمیکنی که (: ولی ما دلمون قد گنجیشکه برات تنگ میشه (: چند روزی تو فکرت بودم گفتم خبر احوالی ازت بگیرم
سال نو هم مبارک (: تبریکات ما رو به عیال محترم هم برسون (: راستی بابا نشدی ؟ شدی ؟ (((((: بهم بگو حتما خب ؟

فیلا :-*

سلام آبجی خانم

به به .. شما کجا اینجا کجا !؟
اختیار دارین، بنده هم به یاد تو و همه بروبچ قدیمی هستم، چه کنم که کمی تا قسمتی مثل شماها ابری شدم و کم پیدا

ممنونم .. سال نوی شما هم پس از گذر یک ماه از دالان زمان، مبارک باشه. لطف شما مزید است بر علت ارادت ما.. سلامت باشین .. باز هم ممنونم

برو خدا خیرت بده آبجی .. برو خدا روزیت رو جای دیگه حواله کنه.. برو تا نزدم ....

بیلا

مونا یکشنبه 27 فروردین 1391 ساعت 11:28 ق.ظ

سلام
مادر ...
مادرم...

یاعلی

سلام بر مونا ..
آره، مادر..
مادرم ..
مادرت ..

البته بهتره بگم :
مادرمان ..

علی یارت جوون
یا حق

بوق یکشنبه 20 فروردین 1391 ساعت 03:47 ب.ظ

مادر دو بخش است
ما در
ما هرچه میکشیم از بخش دوم است ...


+ فاصله در تا مادر
و حا تا سین *
فقط یک آهـــ است


* حسین (علیه السلام)


للحق

من هم شعری رو شبیه به این شنیدم :

مادر دو بخش دارد
یک بخش ما و اما
ما سوگوار بخش
دوم ز مادر هستیم

واقعا زیباست ..

ممنونم
یا حق

باران شنبه 19 فروردین 1391 ساعت 09:12 ب.ظ

پارسال یکی از دوستان یک پست خیلی زیبا برای فاطمیه گذاشت بود. این خیلی به دلمان نشست :

از فاطمه فقط تسبیحات بعد از نماز را یاد گرفتم و در خیابان چادر به سر کردن را !!! چقدر جای ۲ واحد فاطمه شناسی در میان ترم های دانشگاه خالی ست...

از پارسال تا امسال خیلی چیزها تغییر کرده .. متاسفانه چیزی که به دست نیاوردیم هیچ ،‌ بعضی چیزها رو هم داریم از دست میدیم .. کم کم چادر به سر کردن و تسبیحات بعد از نماز هم ...

چه عرض کنم والا !!

ماهی چهارشنبه 16 فروردین 1391 ساعت 07:16 ب.ظ

سلام برادر
به به بابا کاردانی به کارشناسی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دم حافظه خودم گرم
بابا ما کلی دود چراغ خوردیم شدیم مهندس باز شما بگو کاردانی به کارشناسی
خدمت شما عرض شود که سال ۸۶ بنده فارغ التحصیل شدم بعد هم رسیدم خدمت استاد امت رضا
آره برای ارشد تغییر رشته دادم به جای محیط زیست مهندسی بهداشت شرکت کردم بهداشت حداقل بازار کار نداشته باشه بیشتر به زندگی روزمره نزدیکه
خوب یک وقتی اختصاص بدین انشالا در آینده نزدیک که بنده از دیدن شما مشعوف بشم و عیدیای شما رو بدم که دیگه سال از نویی داره در میاد
بهارت خرم
ایام به کام
علی پناهت

سلام آبجی خانم
امممممم.. چیزه، نه یعنی میدونی ... اااااااا... چرا این جوری نگاهم میکنی آخه (؟!) خب ییهویی اشتباهی شد دیگه (!) چیز رو میگم ، موضوع کاردانی و ..

میبینی مادر جان .. پیری و هزاران هزار درد (!) ما هم آلزایمر گرفتیم رفت پی کارش؛ پس که این طور.. آخه امتحانات ارشد معمولا تو بهمن ماه برگزار میشه ، واسه همین احساس میکنم که شما خیلی زود التماس دعا گفتین

ببین خواهر من .. ما که هر وقت گفتیم،‌ شما دستت به بچه بند بود (!) من چی کار کنم آخه

چشم، انشاا... فرصتی دست بده که بتونم زود زود خدمت برسم
دلت شاد و لبت خندان ..
یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد