نیمکت تنهایی من، تو و او
نیمکت تنهایی من، تو و او

نیمکت تنهایی من، تو و او

از دیار توس تا دیدار دوست

به نام حضرت دوست

     سلام و عرض ادب و احترام

   یادم میاد وقتی که از حج برگشتم، هیچ آرزوی نداشتم بجز اینکه قبل از خوندم غزل خداحافظیم، قدم به صحن و سرای آقا ابی عبدالله بذارم و جهت دست بوسی خدمت قمر بنی هاشم برسم .. از اون روزها، ماه ها و سال ها گذشت اما دریغ از اینکه من به اندازه ارزنی رشد کنم و متاسفانه مدام دورتر و دورتر شدم .. هر چند که من بی خیال همه چیز بودم اما از خدایی خدا به دور بود که بی خیال مخلوقش بشه (!) من در افول خود مخیل بودم و او به دنبال راهی به سوی صعود (!) الله اکبر از این همه رأفت ..



   طول عمر این موضوع کمتر از سه روزه .. یعنی ساعت 21:00 دوشنبه بهمون خبر دادن که یک کاروان براش چند مورد کنسلی اومده و ما هم سریع اسم هامون رو جایگزین کردیم، اما تا الان که بنده در خدمت شما هستم و نفسی میاد و میره، هنوز همه چیز در هاله ای از ابهام بسر میبره .. جالب اینجاست که زمان پروازش تا امروز 3 مرتبه تغییر کرده و جالب تر هم اینه که ممکنه در نهایت با شرکت خودمون انجام بشه (!) با این حال به دلیل بروز مشکلاتی، مشخص نیست که نهایتا این پرواز سرمیگیره یا نه

   خلاصه اگه توفیق رفیق راهمون باشه، از فردا به مدت یک هفته همراه با پدر، مادر، مادربزرگ، دایی، زن دائی و زن همسایه مون (این آخریش رو هم جدی گفتم هااا..! ) قدم در راه عرش کبریائی خواهیم گذاشت وگرنه .. سال تحویل رو در خدمت شما دوستان عزیزم خواهم بود .

پ.ن: گاهی اوقات رفتن ها بدون بازگشت است و ابدی .. حلال کنین رفقا

شاد باشید و شادی آفرین
یا حق

نظرات 15 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 8 فروردین 1390 ساعت 11:49 ق.ظ http://setarehayezamini.blogsky.com

زیارت قبول پهلوون

سلام..
ممنونم زهرا جان ..

امیدوارم که قبول حضرتش باشه ..

لطف کردی که اومدی
یا حق

مونا شنبه 6 فروردین 1390 ساعت 05:13 ب.ظ

اگه این دفعه گذاشتم برید مسافرت !
آخه آدم خواهر کوچولوی کنکوریشو میذاره میره ؟
باران .. مینروا ! شما هم ؟

والا بنده که بی تقصیرم .. چون عزم رفتن به اراده آقا بود و حقیر فقط انجام وظیفه کردم (!) اما در مورد سایرین ،‌ کاملا پایه ام .. یعنی تو برو جلو ،‌ منم با بیل از پشت سرت میام تا باقی مونده دوستان رو جمع کنم

مونا شنبه 6 فروردین 1390 ساعت 05:10 ب.ظ

یه هفته و چند ساعت و چند دقیقه و چند ثانیه و ...!
خیلی گذشته ...

کسی غریبه رو اینورا ندیده ؟!

غریبه همین جاست آبجی .. کافیه دست راستت رو دراز کنی تااااااا..

البته با توجه به اخبار واصله از ارتفاعت ، به نظر میرسه که الان انگشت اشاره ات ته چشم چپم باشه !

یا حق

عابر شنبه 6 فروردین 1390 ساعت 10:07 ق.ظ

سالی که نکوست از بهارش پیداست ..

همزمانی سفر و سال نو نشونه بسیار خوبی می تونه باشه. امیدوارم لحظه سال تحویلت همراه با تحول بوده باشه در اون فضای مقدس و پر انرژی.

رسیدن بخیر دوست جون

من هم امیدوارم که همین طور باشه ..

ای بابا دوست جون .. اونجا که بی کران انرژی بوده و هست ، حیف که ظرف دل من کوچیک بود .. با این وجود،‌ امیدوارم که بتونم همین چند قطره رو حفظ کنم ..

ممنونم ..
ایام به کام ..
یا حق

سروناز چهارشنبه 3 فروردین 1390 ساعت 09:58 ب.ظ

سلام خوبی داداشم؟؟؟
چه خبرا؟
خوبه سفربخیر
به سلامتی بیای ایشاله

سلام آبجی سروناز ..
ممنونم .. شما خوبی ؟ آقاتون خوبن ؟!
قدم رنجه فرمودین قربان .. صد سال به این سال ها .. شما کجا اینجا کجا آبجی .. شگفت زده مون کردی

ممنونم عزیز دل برادر ..
امیدوارم که سال 90 ، 100% بر وفق مرادت باشه

یا حق

minerva دوشنبه 1 فروردین 1390 ساعت 09:36 ق.ظ

سلام بچه ها
من اومدم عیدی بگیرم!برا همین اینقدم نیشم بازه!
زودباشید...من عیدی میخوامامین خجالت بکش از اون سنت الان تو جای بابا بزرگ منو داری!اینجا اولین جای هست که بنده میرم عیدی دیدنی!!!آخه هم والده ی گرامی تا سوم صبح تا شب شیفت هستهم بگی نگی خانواده ی والده ی محترمه رفتن لاهیجان عروسیهمم که خودمون از 4به بعد نیستیم،مسافرتیمپس عیدی ماسیدهامین از اون موهای سپیدت خجالت بکش حداقل یه 100تومنی بهم بده عقده ای نشمباراناین کار رو با من نکن!تو نا سلامتی قل من محسوب میشی..تو یه عیدی چیزی بده بابا
ای بابااصن حالا که عیدی نمیدین منم میرم مسافرت!میریم یزد و شیراز ولی امیدوارم از شیراز به اصفهان و بابلسر نریم!!!نسبت به شمال آلرژی پیدا کردم!حالا فکر نکنید کامنت بعدیم بعد از سفر هست ها!من تا 4از علافی مالاریا میگیرم شاید دوباره بیام اینجا!اینو گفتم که خیلی آخ جونتون نشه که فکر کنید دارید از دستم راحت میشد!عیدتونم مبارک دوباره،تعطیلات خوبی داشته باشید

عجب .. تویی که از همه نالیدی و پشت سر همه صفحاتی گذاشتی به وسعت سفره های آب زیرزمینی ، آخرش سر از یزد و شیراز در آوردی دیگه .. آره ؟! باشه ، باشه .. یعنی دوست دارم برگردی و یه تیکه از تخت جمشید رو برام نیاورده باشی، ببین شبونه با پای پیاده برت میگردونم یا نه !!

خوش بگذره عزیز ..
یا حق

آتنا دوشنبه 1 فروردین 1390 ساعت 01:55 ق.ظ

سلام امین
سال نوت میارکا باشه رفیق!

سلام آبجی

سال نوی تو هم مبارک باشه ..
ممنونم که به یادم هستی ..

امیدوارم که سال خوبی رو در پیش روی داشته باشی و تعطیلات بهت خوش بگذره ..
یا حق

minerva شنبه 28 اسفند 1389 ساعت 02:14 ب.ظ

ای بابا همه رفتن که!
میگم علی مونده و حوضش...
تبریکا شروع شده ها..مگه امروز چند شنبه هست؟!تنها مزیت مدرسه اینه که آدم تاریخ دستش هستآهان شنبه هست!(از رو کامنت خاله جان دریافتیم!!!)پس ما هم پیش پیش و جلو جلو میگوییم سال تازه متبرک همگان باشد ان شا الله...
میخواستم یکی از اشعار اخوان یا مشیری رو بنویسم که یهو یاد کویر دکتر شریعتی افتادم پس یک قطعشو براتون مینویسم به امید اینکه امسال یک سال خوب براتون رقم بخوره...
"نوروز تجدید خاطره بزرگی است.خاطره خویشاوندی انسان با طبیعت.هر سال این فرزند فراموشکار که سرگرم کارهای مصنوعی و ساخته های پیچیده ی خود مادر خویش را از یاد میبرد؛با یاد آوری وسوسه آمیز نوروز،به دامن وی باز میگردد و با او این بازگشت و تجدید دیدار را جشن میگیرد.فرزند در دامن مادر خود باز میابد و مادر در کنار فرزند چهره اش از شادی میشکفد.اشک شوق میبارد،فریاد های شادی میکشد،جوان میشود،حیات دوباره میگیرد.با دیدار یوسفش بینا و بیدار میشود."
"چه افسانه زیبایی؛زیباتر از واقعیت!راستی مگر هر کسی احساس نمیکند که نخستین روز بهار گویی نخستین روز آفرینش است.اگر روزی خدا جهان را آغاز کرده است،مسلما آن روز ،این نوروز بوده است.مسلما بهار نخستین فصل و فروردین نخستین ماه و نوروز نخستین روز آفرینش است.هرگز خدا جهان را و طبیعت را با پاییز و زمستان یا تابستان آغاز نکرده است.مسلما اولین روز بهار،سبزه ها روئیدن را آغز کرده اند.و رود ها رفتن و شکوفه ها سر زدن و جوانه ها شکفتن؛یعنی نوروز.بی شک روح در این فصل زاده است و عشق در این روز سر زده است و نخستین بار آفتاب در نخستین نوروز طلوع کرده است. و زمان بت وی آغاز شده است."

همین دیگه .. میگم تا فهمیدن ما میخوایم بریم ،‌ همه جلو جلو شال و کلاه کردن و دبرووو که رفتی !! عجبااا...

متن بسیار زیبا و انتخاب خیلی خوبی بود .. ممنونم آبجی مینروا
سال خوبی داشته باشی ..
یا حق

خاله خانوم شنبه 28 اسفند 1389 ساعت 12:02 ب.ظ

سفرت بخیر همکار عزیز
دوستان نگران بدونن که آقا امین حالش خوبه و الان داره تو نجف حالشو می بره
سال خوبی رو برای همتون آرزو می کنم
شرکت هواپیمایی....

ممنونم خاله جان ..
شرمنده دیگه .. آخر سالی دست تنهات گذاشتیم حاج خانم

و همچنین ..
یا حق

آبجی کوچیکه ( دوست ماهی ) عارفه بزرگ شنبه 28 اسفند 1389 ساعت 09:06 ق.ظ

سلام . بازهم پیشاپیش سال نو رو بهتون تبریک میگم . امیدوارم آرزوت برآورده بشه و امید بخدا این سفر هم جور بشه . فقط اگه انشاء الله عازم سفر شدید ما رو فراموش نکنید ها اگر هم عازم نشدید که حتما خیر و صلاحی در کار بوده . در هر صورت هرچی خدا بخواد . روز خوش . سال خوبی رو برات آرزو دارم .

سلام از ماست ..
خوب تو نمیتونی یک اسم واسه خودت انتخاب کنی دخترم اصلا چطوره بهت بگیم ستاره کوچولو!!

خدا رو شکر آرزومون هم برآورده شد و زیر سایه دعای دوستان رفتیم و برگشتیم .. ای بابا آبجی ، مگه میشه آدم بره و از شما یاد نکنه

امیدارم که تعطیلات نوروزی به تو هم خوش گذشته باشه ..
سالی پربار رو برات آرزو میکنم ..
یا حق

باران جمعه 27 اسفند 1389 ساعت 11:13 ب.ظ

سلام
خوبین؟
راجع به سفرتون که حرف زدیم اونطرف در یاهو
عجیب ما رو هوایی کردید. همش سفر عید امسال رو قیاس می کنم با پارسال که بقول شما به "دیدار دوست" شتافتیم بهترین نوروز عمر من(پارسال) برای شما امسال رقم می خورد...

خب ما هم نبود صاحب نیمکت رو تاب نیاوردیم و داریم میریم!! چقدر باحاله آدم الکی هندونه بذاره زیر بغل کسی!

فردا ۵صبح. شمال ان شالله

شرمان کم است چند روزی. راستش اصلا نمی دونم چند روز. جدیدا تند تند از دستم راحت می شین ها! اون از عمل اینم از...خیلی دوست داشتم برای سال جدید حرفهایی بذارم اما حقیقتا اصلا وقت ندارم. چون تازه همین ۳ساعت پیش بنا به رفتن شد (سرعت!)وهنوز وسایلهامو جمع نکردم و 5صبح هم که راه میفتیم. به مامان هم باید کمک کنم در جمع و جور کردن خرت و پرتها

برای تک تک تون بهترین آرزوهای قلبی رو دارم. امیدوارم سال جدید، برای همگی توأم با سلامتی، توفیق، آرامش و پیشرفت باشه
در لحظه تحویل سال، زمان خوندن "حول حالنا الی احسن الحال" برای ما نیز بسیار دعا کنید. که حالمان متحول شود به بهترینش...

مبارک باشد عیدتان...
راستی: خیلی دوستتون دارم و برای تک تک تون آرزومند بهترین هام

راستی ۲! : فکرکنم آقاامین زودتر از ما برگردند از سفر. سوغاتی ها رو تو رو خدا تنها تنها هاپولی نکنید...!
یاحق

سلام ..

هیچی دیگه ،‌ یعنی همه معطل بودن ما برین از این مملکت بیرون تا با خیال خوش برن در سواحل میومیو به آب تنی دیگه !!

به من که بسی خوش گذشت .. امیدوارم به تو و همه دوستانی که به سفر نوروزی رفتند و حتی اونایی که کنج خونه نشستن و به دیوار زل زدند هم خوش گذشته باشه

یا حق

آتنا جمعه 27 اسفند 1389 ساعت 12:33 ب.ظ

سلام علیکم!
اینجا چه قد عوض شده اول فک کردم اشتباهی اومدم!!
چرا اینجا همهین؟
بابا خوشحال باشین امین می خواد بره کربلا!می خواد برا همتون دعا کنه تازه کلی هم سوغاتی بیاره
سفرتان بخیرباشد که مطمئنم هست
دعایتان می کنیم،دعایمان کنید.

سلام از ماست
همینه دیگه .. وقتی هر 100 سال یک بار به نیمکت سر میزنی، بایدم تعجب کنی

قطعا همین طوره .. اصلا مگه میشه آدم برسه به پا بوسه آقا و از دوستانش فراموش کنه !!
ممنونم آبجی آتنا ..
یا حق

مونا پنج‌شنبه 26 اسفند 1389 ساعت 09:25 ب.ظ

سلام
گفته بودم که ... :
"کربلا منتظر ماست بیا تا برویم؟! "

نمیدونم چه حکمتیه امین .. وقتی بی خیالش میشی اون تازه میره تو کار اجابتش ..
...
الان نمیتونم بهت بگم که چه قدر خوشحال میشم اگه بشنوم رفتی کربلا ... نمیتونم بگم چقدر التماس دعا دارم ... نمیتونم بگم با چه حسرتی باید پشت سر مسافرای اون دیار آب پاشید ...
نه .. نمیتونم بگم ! ...
ولی به عنوان یه کسی تو ی حالی بین بغض و لبخند ازت میخوام که اگه رفتنی شدی وقتی چشمت به خاک کربلاش افتاد ، سلام ما رو هم به بابا برسونی پسر عمو ... فقط همین !
خوش به سعادتت .
یاعلی

سلام ..

من که سالهاست از درک حکمتش استعفا دادم .. خدا به بی وفایم عادت کرده و من هم به رحمتش .. مصداق عینیش هم همین سفر !!

این از سعادت من نبود مونا .. از رحمته اونه !
یا حق

minerva پنج‌شنبه 26 اسفند 1389 ساعت 06:49 ب.ظ

woooooooooooooooooooow!!!
چه خوب که داری به آرزوت نزدیک و نزدیکتر میشه.خیلی برات خوشحالم واقعا دارم میگم
ایشالا که به سلامتی بری و برگردی و اون گوشه موشه ها اگه یادت موند یه دعای کوچولو موچولو قد خودمون(!)برا ما بکنباشد که جملگی رستگار شویمالان فقط تو مود اینم:بنابراین نمیتونم چیزی بنویسم فقط میگم سفر بخیر.
تا بعد که مزاحم شم...

سلام ..

ممنونم آبجی فسقلی .. برعکس از جمله افرادی که همیشه وقت دعا خودش رو در صفوف اول دوستان نتیم جا میکرد ، آبجی مینروا بود

باشد که جملگی رستگار شویم
یا حق

آ . د . م پنج‌شنبه 26 اسفند 1389 ساعت 04:56 ب.ظ http://www.1adam.blogsky.com

التماس دعا...
همین !

سلام ..

محتاجیم به دعا حضرت آدم

یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد